همه دوست دارند انسان بهتر و مدیر بهتری شوند. همه دوست دارند شغل مورد علاقه خود را پیدا کنند، اما همه اینها در گرو این است که به رشد و توسعه فردی خود اهمیت دهید. یکی از مهارتهایی که در این مسیر به ما کمک میکند، تفکر تحلیلی است.
افرادی که تفکر تحلیلی دارند نه تنها در موقعیت شغلی خود عملکرد بهتری دارند، بلکه در زندگی شخصی خود نیز موفق عمل خواهند کرد. امروزه از مهارت تفکر تحلیلی به عنوان یکی از بالاترین و اصلیترین ارکان هوش انسانی یاد میشود. اگر بخواهیم چیزی را در خود متبلور کنیم؛ باید بدانیم چیست و به چه کار میآید؟
تفکر تحلیلی؛ شاه کلید موفقیت
اگر به دنبال تعریف کامل، کوتاه و جامعی از "تفکر تحلیلی" میگردید باید بگوییم تفکر تحلیلی یعنی توانایی شما در درک صحیح مسائل، تحلیل درست دادهها و وضعیت کنونی و در نهایت اتخاذ بهترین تصمیم براساس تحلیل درست.
همانطور که میدانید تفکر انواع متفاوتی دارد. تفکر واگرا، تحلیلی و… همه از انواع تفکر هستند، اما تفکر تحلیلی در میان مدیران از محبوبیت بیشتری برخوردار است. چرا؟
زمانی که یک مدیر به دنبال استخدام فردی برای هر سمتی میگردد؛ افرادی که دارای تفکر تحلیلی هستند را به دیگران ترجیح میدهد. حتی اگر بهترین فرد در شغل مورد نظر باشید، اما این تفکر را در خود پرورش نداده باشید؛ بازهم احتمال استخدام شما بسیار کاهش مییابد. به طور کلی تمام مهارتهایی که در تفکر تحلیلی وجود دارد در هر کسب و کاری لازم است. پس یادگیری این مهارتها در کنار مهارتهای تخصصی لازم و ضروری است.
تفکر تحلیلی مجموعهای از همه چیز
به طور کلی میتوان گفت تفکر تحلیلی مجموعهای از سلسله مهارتهای فکری و عملی که کاربرد بسیاری دارند.
این مهارتها را میتوان همانند چرخ دندههای یک ساعت دانست. کاملا به هم پیوسته و هر کدام دارای نقش خاصی هستند.
مهارت تفکر تحلیلی در واقع مجموعهای از مهارتهای فکری، عقلی، ادراکی، حل مسئله و علمی است. این مهارتها در کنار هم هستند که میتوانند موجب شوند یک مسئله دیده و حل شود.
این روش تفکر، یک مهارت است. به این معنی که شما میتوانید آن را با تمرین و تکرار بیاموزید و افزایش دهید. این کار نیز مانند هر مهارت دیگری که میخواهید بیاموزید فراز و نشیبهای بسیاری دارد، اما با مطالعه میتوانید این فراز و نشیبها را کاهش داده و سطح این مهارت را در خود افزایش دهید. اما تا زمانی که ندانید تفکر تحلیلی به چه کارتان میآید؛ انگیزه لازم برای شروع روند افزایش تفکر تحلیلی را نخواهید یافت.
چرا تفکر تحلیلی؟
هیچ مدیری بدش نمیآید از کارمندانی استفاده کند که در تصمیمهای لحظهای و تحلیلی موفق عمل میکنند. این افراد در هر بازاری که باشند میتوانند بهترین آن صنف شوند. آنها در کسب و کارشان به سرعت پیشرفت میکنند. دیری نیست که ببینید آنها در بالاترین ردههای شرکت مشغول به کار هستند.
اقتصاد یکی از مهمترین جنبههای زندگی به شمار میرود. اما اگر تمایل به فعالیت اقتصادی هم نداشته باشید؛ تفکر تحلیلی بازهم به کارتان میآید. این مهارت به تصمیمگیری در بخشهای مختلف زندگی به کارتان میآید.
فرض کنید میخواهید مثل هر روز آشپزی کنید. امروز تصمیم گرفتهاید غذایی با گوشت درست کنید اما در خانه گوشت ندارید. قیمت آن هم بالاست و نمیخواهید امروز به خرید بروید. از طرفی باید به سرعت غذا را درست کنید.
باز هم در این حالت تفکر تحلیلی به دادتان میرسد. افرادی که دارای مهارت این نوع تفکر باشند با ارزیابی وضعیت و علمی که دارند غذایی درست میکنند که با همان مواد آماده شده باشد اما گوشت در آن جایگزین شده باشد. این افراد در هر بخشی از زندگی از دیگران جلوتر هستند.
به طور کلی میتوان گفت برای گذران زندگی به تفکر تحلیلی نیاز دارید. بسیاری از ما این مهارت را به شکل ذاتی در خود داریم و فقط نیاز است آن را بیشتر بشناسیم. این در حالی است که بسیاری از ما نیز نیاز داریم آن را در خود پرورش دهیم. به منظور اینکه بدانید این مهارت را دارید یا نه باید ویژگیهای افرادی که دارای این مهارت هستند را بشناسید.
تفکر تحلیلی با افراد چه میکند؟!
در جامعه امروز این افراد را با ویژگی متفکر بودن میشناسند. آنها همیشه در حال تحلیل شرایط هستند. درست است که گاهی ممکن است تحلیلهای درستی نداشته باشند اما این افراد خوب میدانند باید از تحلیلهای اشتباه خود درس بگیرند. آنها میدانند با مطالعه است که انسان پیشرفت میکند. آنها میدانند کنجکاوی است که انسان را به جایگاهی که امروز در دنیا دارد رسانده است.
بنابراین تلاش میکنند هر روز چیزی بیاموزند. همچنین آموزشهای بیشتر به آنها کمک میکند تحلیلهای بهتری داشته باشند. از این رو با مطالعه بیشتر به دنبال چالشهای جدیدتر هستند.
آنها را عنوان انسانهای سنجش گر میشناسند. این افراد تلاش میکنند به دور از هر گونه احساسات و شتابزدگی تصمیم گیری کنند. همین موجب شده است از آنها به عنوان مدیرانی قابل اتکا یاد شود. اکثر آنها عموماً از توانایی نگرش سیستمی برخوردار هستند.
این توانایی به آنها کمک میکند از توان و تخصص هیچ کس غافل نشوند. همین ظرافت است که موجب شده تا شرکتهایی که مدیرانی با این ویژگی دارند بازدهی بهتری داشته باشند. کارمندان نیز از داشتن چنین مدیری شادمان هستند. چراکه به آنها احساس ارزشمند بودن میدهند.
این افراد در زندگی شخصی نیز دیدگاه صبوری دارند. مشکلات را تحمل میکنند تا بهترین تصمیم را در برابر آنها بگیرند.
آنها همیشه در تلاش هستند تا از تعصبات و افراط و تفریط دوری کنند. همین صبر و تحمل آنها تاثیر شگفتی روی اطرافیانشان دارد. به شکلی که اطرافیان این افراد نیز تلاش میکنند این سبک زندگی را در خود ایجاد کنند. همین است که میگویند یک نفر اگر یک نفر باشد میتواند جامعه را دگرگون کند.
افرادی که دارای تفکر تحلیلی هستند توصیههای مختلفی به دیگران میکنند. به شکلی که دانشمندان دریافتهاند با تمرین میتوانید این ویژگیها را در خود متبلور کنید. در واقع تعاملات انسانی به تقویت مهارت تفکر تحلیلی کمک شایانی به هر دو طرف میکند.
تقویت مهارت تفکر تحلیلی؛ راهی به سوی آیندهای روشن
برای اینکه انسان بهتری شوید کتابها و مقالات خوب هستند، اما کافی نیستند. بهتر است بعد از مطالعه کتابها و مقالات را کنار بزنید و پا به میدان عمل بگذارید. "ریچارد هیور" در مقالهای که در سال ۱۹۹۹ منتشر شده است میگوید:
«تفکر مبتنی بر تحلیل، خود مهارتی مضاعف و حرفهای و متعالی و حتی کاملاً متفاوت است. این مهارت را در کارگاههای آکادمیک آموزش نمیدهند. بنابراین بهتر است از کتابخانههای دخمهای ایران خارج و در میدان عمل بیاموزید.»
"ریچارد هیور" توضیح داد که: «تحلیلی فکر کردن یک مهارت است، مثل نجاری یا رانندگی. میتواند تدریس شود، یادگرفته شود، و با تمرین کردن بهبود یابد، اما همانند خیلی از مهارتهای دیگر مانند دوچرخه سواری، با نشستن در کلاس درس و شنیدن اینکه چگونه انجام میشود، قابل یادگیری نیست. تحلیلگران با عمل کردن، مهارت پیدا میکنند.» پس بهتر است قدم به قدم شروع کنید. اولین گام تعریف کامل زوایای مساله است.
1. تعریف زوایای مسئله؛ کامل و واضح
اگر نگوییم اصلیترین، قطعاً یکی از مهمترین گامهای تقویت تفکر تحلیلی بهبود تعریف مسئله از زوایای مختلف است. فرض کنید پزشکی بدون تشخیص بیماری دارو تجویز کند! خطرناک، مسخره و غیرقابل تصور است. رابطه حل مسئله و تعریف زوایای آن نیز به همین شکل است.
یک تمرین ساده که میتواند شما را در این راه یاری دهد؛ این است که جسمی را مقابل خود قرار دهید. سعی کنید تمام ویژگیهای جسم را بنویسید. در انتها از یکی از دوستانتان بخواهید بدون دیدن جسم حدس بزند کدام جسم را میگویید.
شاید بد نباشد که کمی هم درباره معنی قضاوت بدانید. قضاوت در تفکر تحلیلی کاری است که تحلیل گران به منظور پوشاندن نقایص تحلیلهای خود انجام میدهند. در واقع قضاوت یعنی رسیدن به نتیجهای که براساس شاخصها و احتمالات در شرایط نامشخص و مجهول. آن هم زمانی که تمام واقعیتها را نمیدانیم.
زمانی که شما سعی میکنید تمام زوایای یک مسئله را بشناسید؛ هیچ گاه به هدف مطلوب نمیرسید. هیچ کس نیست که بتواند ادعا کند تمام زوایای یک مسئله را به شکل کامل و واضح میشناسد.
بعد از این کار لازم است اطلاعات را تحلیل و فرضیه مناسب را ارائه کنید. در واقع فرضیهها همان راه حلهای ممکنی است که شما با خلاقیت خود ارائه کرده اید.
2. فرضیه؛ پایههای راه حل
گام دوم این است که بتوانید فرضیات خود را به خوبی تحلیل کنید. با توجه به اینکه هر ساختمانی وابسته به ستون هاست؛ ستونها باید قوی و قابل اتکا باشند.
فرضیات شما نیز باید براساس اطلاعات درست و تحلیل شده باشند. برای بهبود این مهارت نیز لازم است خودتان را در شرایط سخت قرار دهید و سعی کنید راه حلهای بهبود را لیست کنید. سپس بهترین آنها را بیابید.
یک راه حل عملی این است که یکی از مشکلاتی که دنیا با آن سروکله میزند را بیابید. آن را از زوایای مختلف برسی کنید. حالا نوبت ارائه فرضیات درباره آن است. زمانی که فرضیهها را ارائه دادید لازم است مورد برسی قرار گیرند. برسی فرضیهها به اندازه ارائه آنها مهم و کاربردی است. در ادامه به راهبردهایی عملی برای این کار اشاره میکنیم.
راهبردهای برسی فرضیه
1. منطق موقعیتی
گام اول این راهبرد تولید فرضیه با استفاده از عناصر قابل مشاهده در موقعیت فعلی شروع میشود. در این بخش فرد دارای تفکر تحلیلی درصدد تعیین پیامدها یا عواقب منطقی تصمیم بر میآید.
پس از این کار سناریویی به دست میآید که میتواند اجزای مسئله را باهم هماهنگ کند.
همچنین در راهبرد منطق موقعیتی به برسی عوامل موثر بر مساله میپردازیم. توجه داشته باشید که این راهبرد بیشتر برای تجارت کاربرد دارد.
بنابراین عوامل موثر بر مساله میتواند سیاسی، اجتماعی، گروهی، نظامی و… باشد. این راهبرد به برسی روابط علت و معلولی میپردازد. بنابراین میتواند در حجم وسیعی از اطلاعات یا زمانی که با حجم عظیمی از جزئیات رو به رو هستیم؛ موفق عمل کند.
این راهبرد برای تخمین تحولات کوتاه مدت بهتر از بلند مدت کار میکند و به درد زمانی میخورد که با کامپیوترها کامی میکنید. چرا که در درک ذهنی فرآیندهای علت و معلول کند و بیفایده است. این راهبرد نمیتواند از تجربیات مشابه استفاده کند. فردی که تفکر تحلیلگر دارد باید بتواند بهترین راهبرد را با توجه به نیاز خود انتخاب کند. دقت داشته باشید که میتوانید این راهبردها را با یکدیگر ترکیب کنید. برای مثال ممکن است ضعفهای این راهبرد با استفاده از راهبرد نظریه پردازی ضعیف شود!
2. نظریه پردازی
این راهبرد بر پایه تجربیات دیگران استوار است. این راهبرد فکر را تحلیلی و اقتصادی میکند. چراکه با مشخص کردن عناصر کلیدی شما را از شر کوهی از جزئیات رها میکند. اما هر راهبردی ایرادات خاص خود را دارد.
برای مثال راهبرد نظریه پردازی در تحلیل روندهای سیاسی ضعیف عمل میکند. اما جالب است بدانید ترکیب این راهبرد با منطق موقعیتی میتواند کولاک کند! اگر در گروه خود افرادی را داشته باشید که در کنار این دو راهبرد بتوانند مقایسه هم انجام دهند نورعلی نور میشود!
3. مقایسه
از مهمترین راههای تحلیل فرضیه مقایسه فرضیه با دیگر فرضیات اجرا شده قبلی از نظر شرایط است. در این راهبرد بهتر است مواردی انتخاب شود که عناصر مشترک دارند. فردی که دارای تفکر تحلیلی است؛ میتواند با استفاده از مقایسه بخشهای مجهول مساله را نیز بیابد. این راهبرد نسبت به دیگر راهبردها سادهتر است. به همان نسبت خطر درست نبودن آن نیز بسیار بالاست.
شما در این راه باید یک طرف ترازو مساله خودتان باشد و طرف دیگر مسائلی که قبلا حل شده و شباهتهایی با مسئله فعلی دارند. از این رو استفاده از افراد با تجربه به منظور شرح دیدگاهشان میتواند مساله و راه حل را برایتان واضحتر کند.
3. کوههای تجربه به کارتان میآیند!
همیشه سعی کنید افرادی داشته باشید که در زمینه کاری شما تخصص و تجربه دارند. واقعیت این است که ما نمیتوانیم تمام مسیر را به تنهایی بپیماییم. در واقع هیچ کس عمر نوح ندارد! بنابراین سعی کنید از تجربیات دیگران استفاده کنید. راههای غلطی که آنها رفتند را لازم نیست حتما شما هم طی کنید. سعی کنید روشهایی را انتخاب کنید که دیگران رفته و جواب گرفته اند.
در صورتی که چنین راه حلی پیدا نکردید؛ از تجربیات مشابه استفاده کنید. این راه شاید بهترین راه نباشد اما حداقل میدانید بدون وسیله به دهان شیر نرفته اید! تجربه زمانی موثر است که بتوانید از افراد مختلف سوال کنید. به قول معروف چند مغز بهتر از یک مغز کار میکند.
4. چند مغز بهتر از یک مغز
واقعیت این است که هیچ کدام از ما علامه دهر نیستیم! هیچ کس را نمیتوان یافت که ادعا کند همه چیز را بدون کم و کاست میداند مگر گوگل! هرچه تعداد و تنوع افراد متخصص در گروه بیشتر باشد؛ احتمال اینکه فرضیاتی ارائه شود که به عمل نزدیکتر باشند بیشتر میشود. چه خوش داشته باشید و چه نه، انسانها نیازمند یکدیگرند. به قول شاعر چو عضوی به درد آورد روزگار…دگر عضوها را نماند قرار!
اگر از چند انسان استفاده میکنید؛ چه بهتر که هر کدام سعی کنند مغز خود را بهبود دهند. در شرکتهایی همچون اپل سعی میکنند فضایی طراحی کنند که مغز افراد بهبود یابد. با این کار علاوه بر تفکر تحلیلی میتوانید خلاقیت افراد را نیز افزایش دهید.
مغز مهمترین عضو بدن
هرچیزی که موجب شود کارکرد مغزتان بهبود یابد طلاست. سعی کنید بازیهای ذهنی داشته باشید تا ذهنتان همیشه آماده باشد. چه اشکالی دارد در جوانی جدول حل کنید؟ حتی توصیه میشود شطرنج بازی کنید! بازی و ریاضی، علومی که نیاز به تفکر دارند؛ همه و همه راههایی است که مغزتان را همیشه در بهترین وضعیت نگه دارید. سعی کنید بازیهایی در برنامه داشته باشید که با حریف باشند.
چه بهتر اگر حریف چند قدمی از شما جلوتر باشد. آن هم به این دلیل است که مغز عاشق چالش است. هرچقدر رقیب قویتر باشد؛ مغز بیشتر تلاش میکند. بنابراین سعی میکند رفتار رقیب را تحلیل و فرضیه بسازد. راههای متفاوتی برای پرورش مغز وجود دارد. و قطع به یقین مطالعه یکی از اصلیترین راه هاست.
5. مطالعه راهکاری برای هر کاری
سعی کنید خود را در معرض ایدههای نو قرار دهید. مطالعه زمانی خوب است که به موضوع بیندیشید؛ نوت برداری کنید؛ به دیگر احتمالات بیندیشید. در واقع مطالعه به شما کمک میکند به دنبال شرایط مختلف ممکنه بگردید.
حتی اگر یک کتاب رمان ساده میخوانید؛ میتوانید این تمرین را انجام دهید. امروزه کتابهای صوتی نیز رایج شده است. میتوانید از پادکستها و کتابهای صوتی نیز استفاده کنید.
6. پادکستها برای زمان
بسیاری از ما وقت و سرمایه کتاب خواندن را نداریم. پادکستها همان کار را با مغز ما انجام میدهند. به شرطی که به پادکستها خوب گوش دهید. این راهکار برای زمانهایی مناسب است که ذهن شما خسته است یا زمان و هزینه کافی کتاب خواندن را ندارید، اما زمانی که درد دارید یا ذهنتان به خوبی باز نیست؛ این راهکار مناسب نیست.
7. ورزش توصیه همگانی
دکتر "اسکات مک گینس" معتقد است شرکت در برنامههای منظم ورزشی به مدت شش ماه تا یک سال حجم مناطق انتخابی مغز را افزایش میدهد. وی معتقد است تای چی و زومبا بهترین ورزشها برای افزایش تفکر تحلیلی هستند.
8. ملاقات با افراد متفاوت
از راههای افزایش تفکر تحلیلی این است که با آدمهایی ملاقات کنید که مخالف شما هستند. این آدم ها بعضاً شخصیت متفاوتی دارند.
اینکار باعث بروز خلاقیت در شما میشود. برای شروع میتوانید از رویدادهای شبکه سازی استفاده کنید.
9. کامپیوترها را دریابید!
میتوانید از ابزارهای تحلیل استفاده کنید. این ابزارها امروز شاکله دنیای ما را تشکیل میدهند. شما میتوانید با استفاده از آنها عادات بد خود را بهبود دهید. در اولین گام میتوانید از گوگل کمک بگیرید. حتما اپیکیشنی هست که به ترک عادات بد شما کمک کند.
10. سوال کنید.
انسان با سوال کردن پیشرفت میکند. در واقع همین سوالات هستند که پیشرفتهای دنیای امروزی را مدیون آنها هستیم. برای سوال کردن هم لازم است کنجکاو و کمی فضول باشید.
11. کنجکاو و کمی فضول باشید!
نام کاوشگری که اخیراً به مریخ فرستاده شد کنجکاوی بود. زمانی که دلیل این نام گذاری را پرسیدند؛ گفتند این مهمترین ویژگی هر انسان است. کنجکاوی بود که موجب اکثر کشفهای علمی شد.
یک ذهن تحلیلگر نیز نیازمند کنجکاوی است. البته همانطور که در آیات قرآن و روایات آمده است کنجکاوی دو نوع است. کنجکاوی مثبت و کنجکاوی منفی.
کنجکاوی مثبت یعنی در جهت بهبود علم و انسانیت تلاش کنیم. این در حالی است که کنجکاوی منفی سرک کشیدن در زندگی و فضای شخصی دیگران است.
نقطه مقابل تمام این راه کارها غرور است. در صورتی که تمام آنها را اجرایی کنید اما مغرور باشید پشیزی ارزش ندارد. چراکه غرور سقوط دردناکی از قله موفقیت است!
12. امان از غرور
غرور میتواند شما را از عرش به فرش بکشد! همیشه سعی کنید فرضیات خود را به چالش بکشید. ذهن شما مانند تمام ذهنهای دیگر ممکن است اشتباه کند. بنابراین شما بهترین نیستید! بدترین هم نیستید!
بنابراین سعی کنید همیشه خودتان را به چالش بکشید. یادتان باشد که یک اشتباه ممکن است کل زحماتتان را به باد دهد. بنابراین همیشه با افراد گروه جلسه بگذارید. سعی کنید در جلسات جدی باشید و یافتههای جدید را مطرح کنید.
تفکر تحلیلی یعنی همه چیز!
همانطور که متوجه شدید، تفکر تحلیلی یعنی توانایی در درک درست مسائل، تحلیل دادهها و نهایتاً اتخاذ بهترین تصمیم براساس نتایج بدست آمده؛ پروسهای که هر انسانی فارغ از شغل، جنسیت، موقعیت اجتماعی و ... در زندگی به آن احتیاج دارد.
بنابراین اگر میخواهید همسر بهتری باشید؛ پدر بهتری باشید؛ فروشنده موفق باشید؛ پولدار شوید و… بهتر است به سراغ تفکر تحلیلی بروید. نگران نباشید! هر کسی آن را درون خود دارد. برخی کمتر برخی بیشتر.
تیم کارلیب اینجاست که با مقالات آموزشی، شما را در این مسیر رشد و توسعه فردی همراهی کند تا موفقیتهای بیشتری در زندگی شخصی و شغلیتان تجربه کنید. قطع به یقین راههایی وجود دارد که میتوانید این قدرت را در خود بیشتر کنید. کافی است به آدرس Karlib.com مراجعه کنید. درضمن خوشحال میشویم اگر راه حل جدیدی دارید با ما به اشتراک بگذارید.
مطلب به درد بخوری بود
چطوری میتونیم از آخرین مطالبتون باخبر بشیم
مطلب خوبی بود همکار گرامی
اکانت اینستا هم دارید؟
بیشتری بنویسین لطفا
بازم درمورد این موضع مطلب بزارین
یه سوال داشتم مشاوره حضوری هم دارید
خیلی خوشحالم که هستین
هزینه مشاورتون چنده؟
چرا اینقد زیاد؟
عاااااااااااالی بود