آیا یک مدیر خوب صرفا به واسطه مدیر بودنش، رهبر خوبی هم هست؟ تفاوت اصلی میان یک مدیر و یک رهبر چیست؟ این سوالی است که بارها در سازمانها و گروههای مختلف مطرح شده و پاسخهای متفاوتی به آن داده شده است، اما آنچه اهمیت دارد این است که دانستن تفاوت بین مدیریت و رهبری یک تیم یا سازمان به شما کمک میکند تا درک بهتری از نقش خود و سایرین داشته باشید و از تمام پتانسیل خود برای رهبری و یا مدیریت سازمانتان استفاده کنید.
همچنین آگاهی از تفاوت بین مدیران و رهبران، میتواند سبب تعادل در رفتار و انجام درست وظایف شما برای دستیابی به اهداف سازمانی شده و حتی در استخدام نیروی کار حرفهای نیز به شما کمک کند تا بر روی افراد مناسبی، سرمایه گذاری کرده و به نیروی انسانی مناسب کسب و کار خود، دست یابید. در ادامه با تفاوتهای کلیدی میان دو مفهوم مدیریت و رهبری، آشنا خواهید شد.
مدیر یا رهبر؟!
همه ما دوست داریم اینطور فکر کنیم که ذاتاً توانایی رهبری یک جمع را دارا هستیم و به اصطلاح «رهبر» خوبی هستیم؛ اما نکتهای که غالباً به آن توجهی نداریم این است که توانایی رهبری تیم، همانند هر نوع مهارت دیگری نیاز به تمرین دارد و باید در گذر زمان درپی پیشرفت و بهبود آن باشیم. تقریباً همه مواردی که به آنها خواهیم پرداخت را میتوان در سه حوزه کلی دستهبندی کرد:
- انگیزه و شوق
- چشم انداز و هدف
- ارتباطات
میتوان تفاوت اصلی میان «مدیر بودن» و «رهبر بودن» را این گونه بیان کرد: افراد از «رهبر» پیروی میکنند؛ درحالی که «مدیر» صرفاً کسانی را دارد که برای او کار میکنند.
در هر سازمان یا گروه تشکیل شده از نیروی انسانی، افرادی هستند که دیگران به سمت آنان جذب میشوند. این افراد تمایل زیادی به ایجاد شور و انگیره در گروه دارند؛ همچنین افرادی مثبت و خوشبین هستند و تصویری جذاب از آینده ترسیم میکنند و غالباً از قدرت بالایی در برقراری ارتباط با دیگران برخوردارند و فقط محدود به کسب و کار و شرکتها نیست و در همه گروههای انسانی از جمله: یک «تیم ورزشی»، «جمعهای خانوادگی» و یا حتی «گروه دوستان» نیز صدق میکند.
ویژگیهای یک رهبر ایدهآل
یک جمله معروف در باره تفاوت «رهبر» و «مدیر» وجود دارد که احتمالا آن را شنیدهاید: «مدیر زیردست دارد؛ رهبر پیرو». کارشناسان معتقدند رهبران برجسته کسانی نیستند که صرفاً چشم انداز معینی دارند، بلکه آن چیزی که عامل موفقیت آنهاست تلاشی است که برای رسیدن به آن هدف و چشم انداز انجام میدهند؛ و اینکه چقدر در تحریک دیگران برای اینکه آنان را نیز به سوی این هدف جذب کنند، موفق هستند.
«رهبر» باید شخصیتی کاریزماتیک داشته باشد و اغلب اوقات خوش بین و مثبت اندیش باشد. یک رهبر نباید به راحتی تمرکز خود را از دست دهد. همچنین این رهبرها هستند که به تیم اعتماد به نفس میدهند و از اینکه اهداف تیم، مورد قبول و استقبال اعضا قرار بگیرد اطمینان حاصل میکنند. این در حالیست که یک «مدیر» صرفاً به دنبال این است که گروه به سمت چشم انداز تعیین شده حرکت کند و برایش اهمیتی ندارد که اعضا چه احساسی نسبت به این چشم اندار دارند.
لازم به ذکر است که یک مدیر قوی باید از توانایی رهبری بالایی نیز برخوردار باشد؛ تا علاوه بر اینکه تیم و گروه را به سمت اهداف سازمان پیش میبرد، قادر باشد دیگر اعضا را نیز برای دستیابی به این اهداف با خود همراه کند و آنها را برای کار در کنار یکدیگر به عنوان یک «تیم» تشویق کند.
آیا همه رهبران، مدیر هم هستند؟
نکته جالب توجه اینجاست که همه رهبران نقش مدیریت تیم را برعهده ندارند. احتمالا خودتان شاهد این موضوع بودهاید که در محل کار افراد بیش از اینکه از مدیر و سرپرست بخش خود تبعیت داشته باشند تمایل به پیروی از یکی از همکاران را دارند. حتی گاهی اوقات خود مدیر و سرپرست نیز دنبالهرو یکی از کارمندانش است. شما میتواند مدیر باشید یا رهبر، یا هر دو به صورت همزمان. وقتی در قالب مدیریت هستید، به دنبال اهداف کوتاه مدت سازمان بوده و فعالیت تیم را بر اساس آن تنظیم میکنید، اما زمانی که در حالت رهبری تیم هستید، مشغول تعیین اهداف و ترسیم چشم انداز آینده سازمان بوده و در تلاشید شرایطی را ایجاد کنید تا دیگران نیز برای حرکت به سمت آن چشم انداز به شما بپیوندند.
معنای لغوی "رهبر" و "مدیر"
اجازهدهید نگاهی به معنای لغوی این دو کلمه بیاندازیم:
«مدیریت» به معنی گردانندگی و به اصطلاح هندل (handle) کردن است؛ که نیازمند میزان زیادی مشارکت و درگیری مستقیم است. درحالی که: «رهبری» یعنی راهنمایی و پیشوایی؛ رهبر کسی است که پیش میرود و راه را برای گروه آماده میکند.
مدیران مسئول نظارت بر نیازها و فعالیتهای روزانه سازماناند؛ به طور مثال این مدیر است که برعدم اتمام موجودی مواد اولیه مورد نیاز کارخانه نظارت دارد. این نظارت میتواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم باشد. در حالیکه رهبر، تعیین کننده مسیر کلی سازمان است؛ اوست که در سازمان تغییرات لازم را ایجاد میکند و الهام بخش اعضای تیم است. پیتر دراکر، کارشناس و نویسنده حوزه مدیریت اینگونه میگوید: «مدیریت انجام دادن درستِ کار هاست؛ اما رهبری یعنی انجام دادن کارِ درست».
چگونه یک رهبر باشیم؟
هر کسی میتواند رهبر باشد، در واقع اگر شما موضوعی دارید که به آن احساس دارید و میتوانید با عملهای خود روی آن تغییراتی ایجاد کنید ، یک رهبر هستید. فرقی نمیکند که در حال بهبود عملکردهای خود هستید یا در حال کسب مهارتهای جدید، در حال برنامهریزی آینده هستید یا درحال رسیدن به اهداف. در ادامه ۵ راه وجود دارد که به شما برای اینکه یک رهبر باشید کمک میکند:
1. بیشتر شنونده باشیم تا گوینده؛
شنیدن افکار و ایدههای دیگران میتواند تا حد بسیار زیادی به شما کمک کند، حتی اگر شما رئیس و تصمیم گیرنده نهایی هستید. این موضوع را نیز فراموش نکنید که افراد وقتی شنیده میشوند، احساس خوبی دارند و این احساس همان چیزی است که میتواند تیم شما را متمایز کند.
2. اجماع و توافق آرا خوب است، اما این قاطعیت است که به نتیجه منجر میشود؛
هدایت و رهبری یک جمع با رأی اکثریت و اجماعِ گروه خیلی خوب است؛ اما نباید فراموش کنید که در تعیین یک مسیر و اعلام آن به عنوان هدف تیم، قاطع عمل کنید. هدایت گروه وظیفه شماست، پس آن را جدی بگیرید.
3. هرکسی میتواند مشکلات را تشخیص دهد، اما رهبر بخشی از راهحل است؛
رهبر نمینشیند و از مشکلات شکایت کند؛ او کسی است که به دنبال راهحل میگردد تا شرایط را برای حرکت به سوی موفقیت مهیا کند.
4. عذرخواهی در جمع، انتقاد و شکایت در خلوت؛
جلسات عمومی و جمعی گروه جاییست که قدرت رهبر نمایان میشود. اگر میخواهید کسی را تشویق کنید، بهترین زمان برای اینکار در جمع اعضای تیم است. همچنین اگر اشتباهی مرتکب شدهاید یا خطایی از شما سرزده آن را بین اعضای گروه مطرح کرده و از آنان عذرخواهی کنید و نتیجه تصمیماتتان را برعهده بگیرید. اما در صورتی که از یکی از همکارانتان گله مندید، موضوع را در خلوت و به صورت خصوصی با او در میان بگذارید.
یک رهبر واقعی هیچگاه خود را ستایش نمیکند؛ اگر به موفقیتی دست یافتید، به صورت عمومی از تلاش جمعی و کارِ گروهی تیم خود تقدیر کنید. تعریف از خود و افتخار به دستاوردهایتان را برای دوستان و خانواده نگه دارید.
5. پیاممان را منتقل کنیم؛
تقدیر و ستایش از افراد کار آسانی است، همچنین هر کسی میتواند اضافه حقوق دهد. اما چالش زمان گفتگویی ایجاد میشود که میدانید احتمالا خوب پیش نخواهد رفت. مهم نیست چقدر حس میکنید حرفتان ناراحت کننده است، باید بتوانید منظورتان را به طرف مقابل منتقل کنید و نکتهای که اهمیت بیشتری دارد این است که توانایی گذر از آن را داشته باشید.
پس از آنکه فرد مورد نظر را از اشتباهش آگاه نمودید و مطمئن شدید که منظورتان را به صورت کامل دریافت کرد، موضوع را فراموش کنید و شرایطی ایجاد کنید که طرف مقابل نیز از آن عبور کرده و اوضاع به حالت عادی برگردد. یک مدیر بدون توانایی رهبری تیم خود، محکوم به شکست خواهد بود.
7 تفاوت رفتاری رهبر با مدیر
1. یک رهبر برجسته کارهای روزانه را در خدمت اهداف اصلی سازمان در میآورد. درحالی که یک مدیر صرفا به کوتاه مدت اهمیت میدهد.
2. یک رهبر قدرتمند، افراد را به چشم کسانی که هستند میبیند؛ اما یک مدیر آنها را با پستهایشان در چارت سازمانی میشناسد.
3. رهبر همیشه در پی جلب احترام دیگران است؛ اما مدیر میخواهد افراد از او خوششان بیاید.
4. وقتی اعضای تیم به موفقیتی میرسند، رهبر تیم هیجانزده میشود؛ این در حالی است که مدیر، موقعیت خودش را تهدید شده میبیند.
5. یک رهبر با اعضای تیم خود با صداقت و شفافیت برخورد میکند؛ اما فردی که صرفاً یک مدیر است با اعضای تیم اغلب مانند یک غریبه رفتار میکند.
6. رهبر گروه در صورت ناکامی، خود را مقصر میداند؛ ولی فردی که از مدیریت فقط پست و نام آن را داراست، اعضای تیمش را سرزنش میکند.
7. یک رهبر ایدهآل همیشه به فکر کسب بهترین نتیجه است؛ اما مدیر صرفاً خود را مسئول اجرای درست مراحل کار میداند.
در پایان...
همانطور که پیشتر گفته شد، با نگاه از ابعاد مختلف میتوان موارد متعددی را به عنوان تفاوت بین مدیر و رهبر، عنوان کرد. اما نکتهای که اهمیت دارد این است که فارغ از هر پست و جایگاهی که در سازمان دارید، تلاش کنید توانایی رهبری خود را افزایش داده و روز به روز شخصیت خود را به یک رهبر قدرتمند نزدیکتر کنید.
چرا که یک رهبر از موقعیتها و مشکلات مختلف زندگی سربلند بیرون میآید. وجه مشترک یک کارخانه عظیم، یک شرکت موفق و یک خانواده خوشبخت، داشتن رهبری توانا است. رهبری که قادر است روابط افراد را به بهترین نحو تنظیم کرده و گروه را به سمت اهدافش هدایت کند. همچنین تلاش کنید به اعضای خانواده و دوستان خود نیز در این راه کمک کنید. حتی در محل کار، همکاران و کارمندانتان را به چالش بکشید تا از آن ها رهبری پرقدرت بسازید.
اگر به دنبال استخدام نیروی کار حرفهای هستید، یکی از مواردی که باید به صورت جدی به آن اهمیت دهید، ارزیابی توانایی کارجویان در زمینه رهبری و مدیریت است. شاید با خود بگویید برای استخدام یک کارمند ساده چه نیازی به سنجش توانایی او در این زمینه است؟!
ولی مطمئن باشید اگر برای استخدام کارمندان خود عجله نکنید و با آزمون استخدامی و انجام تستهای روانشناسی و شخصیت شناسی را نیز در مراحل استخدام نیروی کار خود، مدنظر قرار دهید، قطعا در آینده از سرمایه نیروی انسانی مناسبی برخوردار خواهید بود و با اطمینان خاطر بیشتری روی هریک از آنها سرمایهگذاری میکنید. هرچند گرفتن تست و آزمون نیاز به تخصص و آگاهی دارد ولی اصلا نگران نباشید، تیم تخصصی کارلیب برای اینکار در کنار شماست؛ کافیست وارد وبسایت کارلیب به آدرس karlib.com شده و ثبت نام کنید و از خدمات متنوع سامانه استخدام آنلاین کارلیب برای استخدام یک کارمند خوب، استفاده کنید.
علیرضا جان عالی بود
چه مطلب خوبی
خیلی سایت خوبی دارین
مطلبتون بسیار مفید بود
بازم درمورد این موضع مطلب بزارین
حرف نداشت👌🏻
شما پیج اینستا هم دارین؟
نویسنده این متن کیه؟
منابع این مطلب کجاست؟
محتوا خوبی بود
این موضوع یکی از موضوعات موردعلاقه منه