در چند دهه اخیر کسب و کارهای کوچک در سراسر جهان راهاندازی شدهاند. افراد زیادی در ایران نیز به این نوع کسب و کارها روی آوردهاند. کسب وکارهایی موفق هستند که بهدرستی مدیریت شوند. کسب و کارهای کوچک و پر سود زیادی پا به عرصه گذاشتهاند که متأسفانه به دلیل عدم مدیریت درست، شکست خوردهاند.
رشتههای دانشگاهی مدیریتی از مدیریت بازرگانی گرفته تا مدیریت بازاریابی طرفداران زیادی دارند. به همین ترتیب چند سالی است مدیریت MBA در رده کارشناسیارشد در دانشگاهها پر طرفدار شدهاند؛ اما آیا تنها مدرکگرایی برای مدیریت کسب و کارها کافی است؟
شروع یک کسب و کار کوچک در عین حال که یک تجربه هیجانانگیز است غفلت از مدیریت آن دردسرساز خواهد شد. ایجاد یک برند قدرتمند و رسیدن به موفقیت بیش از یک رؤیا نیاز دارد. در این راه باید آماده باشید که ریسک کنید، تصمیمات سخت بگیرید و اقدامات خود را نیز زیر سؤال ببرید.
از همه مهمتر تمرکز خود را بر کسب مهارتهای موردنیاز برای مدیریت افراد و انتخاب بهترین آنها قرار دهید. در ادامه ابتدا به تعریف کسب و کار پرداخته تا بتوان تعریف درستی از مدیریت کسب و کار داشت، سپس به 9 اصل طلایی مدیریت موفقیت کسب و کارهای کوچک میپردازیم.
کسب و کار چیست؟
تعریف دیکشنری کسب و کار از کسب و کار به این صورت است:
«زمانی که سازمانی با سیستم اقتصادی همراه باشد که کالاها و خدمات را با یکدیگر یا با پول مبادله میکنند کسب و کار یا همان تجارت نام دارد. کسب و کارها به نوعی سرمایهگذاری و مشتری کافی احتیاج دارند که بتوانند تولید خود را به طور مداوم به آنها بفروشند تا سود کنند».
اصطلاح کسب و کار بسیار گسترده است، اما به طور کلی میتوان گفت فعالیتهای دارای سودی که به طور کلی شامل ارائه نوعی کالا یا خدماتی میشوند که مردم میخواهند یا به آن احتیاج دارند.
کسب و کار به مشاغلی گفته میشود که توسط فرد یا افراد برای سود بردن از یک فعالیت انجام میشود، اما کسب و کارهای کوچک در سالهای اخیر از رونق خاصی برخوردار شدهاند.
در دیکشنری کسب و کار آمده است کسب و کارهای کوچک معمولا به شرکتهایی گفته میشود که اندازههای خاص از نظر گردش مالی سالانه، تعداد کارکنان و ارزش کل داراییها دارند و از زیرمعیارهای خاصی نیز برخوردار هستند.
مدیریت کسب و کار چیست؟
مدیریت کسب و کار به سازماندهی و هماهنگی فعالیتهای یک تجارت به منظور دستیابی به اهداف گفته میشود. استاد مدیریت به نام "پیتر دراکر" وظیفه اصلی مدیریت را شامل بازاریابی و نوآوری عنوان کرده است.
در دیکشنری کسب و کار آمده است مدیریت شامل کارکردهای به هم پیوسته برای سیاست شرکت و سازماندهی، برنامه ریزی، کنترل و هدایت منابع سازمانی برای دستیابی به اهداف آن سیاست است.
"دانشگاه اشفورد" نیز مدیریت کسب و کار را فرایند هماهنگی و سازماندهی کلیه فعالیتهای تجاری از تولید و بازاریابی گرفته تا کار گروهی تعریف میکند که اگر بهدرستی انجام شوند، تولید محصولات بهتر، افزایش آگاهی از نام تجاری یا اسم برند و دستیابی به مخاطبان هدف اموری هستند که بهصورت بهینه انجام میشوند.
اندازه مدیریت میتواند از یک نفر در یک سازمان کوچک تا صدها یا هزاران مدیر در شرکتهای چند ملیتی باشد. در سازمانهای بزرگ هیأت مدیره خطمشی را تعیین میکنند سپس توسط مدیر اجرایی یا مدیرعامل اجرا میشوند.
برخی از محققان در این امر توافق دارند که برای ارزیابی ارزش فعلی و آینده یک شرکت، مهمترین عوامل کیفیت و تجربه مدیران است. با این تفاسیر ارزش مدیریت کسب و کار کاملا مشخص میشود.
اهمیت مدیریت کسب و کارهای کوچک
همه ما تا حدودی از تجارتهای کوچکی خبر داریم که پس از مدت کوتاهی با شکست روبرو شدهاند. هر کسی میتواند یک کسب و کار برای خود راهاندازی کند، اما تعداد کمی از افراد میتوانند آن را در مسیر موفقیت قرار دهند.
استارتآپهای زیادی به دلیل چالش حقوقی، مشکلات مالی، بازاریابی ضعیف یا فرسودگی شغلی شکست خوردهاند. بسیاری از کسب و کارهای کوچک به دلیل اینکه تیم مناسبی ندارند شکست میخورند. هم اینجا اهمیت مدیریت مشاغل کوچک مشخص میشود.
مدیریت خوب در مشاغل کوچک چیزی بیش از مهارتهای قدرتمند رهبری نیاز دارد. کارآفرینان موفق روابط خود را با سهامداران، تأمینکنندگان و شرکای بالقوه ایجاد و مدیریت میکنند.
مدیران مشاغل کوچک باید دارای ذهنی باز باشند زیرا باید فناوریهای جدید را برای هدایت بهرهوری و کارایی پیادهسازی کنند. آنها باید بدانند چه زمان ریسک کنند و مایل هستند از اشتباهات خود درس بگیرند.
یکی دیگر از اهمیتهای مدیریت کسب و کارهای کوچک، نگه داشتن کارمندان است. زمانی که فردی را استخدام میکنید صرف مالی و زمانی داشتهاید. زمانی که کارمندی کاملا کارها را یاد میگیرد با گذشت زمان به دلیل عدم مدیریت درست ممکن است کار را ترک کند.
اینگونه انرژی صرف شده از بین میرود و برای جایگزین کردن باید زمان و هزینه دوباره کرد. حالا که با اهمیت مدیریت کسب و کارهای کوچک آشنا شدید در ادامه به 9 اصل موفقیت مدیریت کسب و کارهای کوچک میپردازیم.
9 اصل اساسی در مدیریت کسب و کارهای کوچک
مدیریت مشاغل کوچک بودن کار سادهای نیست. این مدیران دارای قدرت زیادی هستند، اما مسئولیت زیادی نیز دارند. مدیریت در یک شرکت کوچکتر یک تجربه منحصربهفرد است زیرا مدیران این شرکتها مجبور به کسب مهارتهای گستردهای هستند. در این مقاله میخواهیم شما را با 9 اصل طلایی برای موفقیت در مدیریت کسب و کارهای کوچک آشنا کنیم.
اگر شما مدیر یک کسب و کار جدید هستید و یا مدیری هستید که به دنبال پیشرفت در کسب و کار خود هستید، این 9 اصل طلایی مدیریت را باید بدانید و آنها را به عادت برای خود تبدیل کنید.
اصل اول: مأموریت، چشمانداز و ارزشها تعیین کنید؛
شاید به نظر برسد کسب و کارهای کوچک احتیاجی به بیانیه مأموریت و چشمانداز ندارند. این اشتباهی است که برخی از صاحبان کسب و کارهای کوچک مرتکب میشوند.
شرکتهای کوچک نیز مانند هر شرکت دیگری به بیانیه مأموریت و چشمانداز احتیاج دارد تا رسیدن به اهداف در آنها ممکن باشد.
بیانیه مأموریت خلاصهای کوتاه از اهداف اصلی سازمان و تمرکز بر آنها است. بیانیه مأموریت معمولا شرح مختصری است از آنچه سازمان انجام میدهد و شامل اهداف اصلی سازمان است.
بیانیه چشمانداز شرح مختصری است از خواستههای یک سازمان بوده و هدف آن میتواند تأثیر گستردهای بر جامعه ایجاد کند. بیانیه چشمانداز یک چراغ راهنما برای همه افراد درون سازمان است و زیربنای همه تصمیمات داخلی بوده و جهتگیری داخلی سازمان را تعیین میکند.
معمولا در بیانیههای چشمانداز و مأموریت، ارزشهای سازمان نیز نهفته هستند. تفاوت بیانیه مأموریت و چشمانداز در چگونگی و چرایی تشکیل سازمان است. بیانیه مأموریت جواب چگونه بودن سازمان را میدهد و بیانیه چشمانداز جواب چرایی بودن سازمان را میدهد.
بیانیه مأموریت و چشمانداز شرکت "نایکی"
حالا که مهم بودن بیانیه مأمورت و چشمانداز در کسب و کارهای کوچک مشخص شد به بیانیه مأموریت و چشمانداز شرکت معروف "نایکی" میپردازیم که کار خود را بهعنوان یک کسب و کار کوچک شروع کرد و حالا به برند معروفی تبدیل شده است.
بیانیه مأموریت Nike
ایجاد نوآوریهای اساسی ورزشی، محصولات بهطور پایدار ساخته میشوند، یک تیم جهانی خلاق و متنوع بسازیم که تأثیر مثبتی در جوامعی که زندگی و کار میکنیم، داشته باشد.
بیانیه چشمانداز Nike
برای هر ورزشکار در جهان الهام و نوآوری به ارمغان بیاورید. اگر بدن دارید، یک ورزشکار هستید.
ارزشهای مشخص شده در بیانیههای نایکی (Nike):
نوآوری، پایداری، تنوع و جامعه.
اصل دوم: کارمند حرفهای استخدام کنید؛
خیلی از مشاغل کوچک، دوستان و آشنایان را به استخدام در میآورند. این امر چندان حرفهای نیست. برای اینکه کارها بهدرستی انجام گیرند بهتر است برای هر جایگاهی که خالی است فردی را که در آن زمینه دانش و تجربه دارد استخدام کنید. استخدام فردی که صلاحیت علمی و اخلاقی دارد کمی سخت است؛ اما کارلیب در این امر میتواند به مشاغل کوچک و بزرگ یاری رساند.
اصل سوم: کارمندان خود را درک کنید؛
مدیران موفق کسب و کارهای کوچک برای کارمندان خود وقت میگذارند. در دنیایی از کسب و کار زندگی میکنیم که بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک به کارمندان خود به چشم بردهای نگاه میکنند که باید بله قربانگوی بیچونوچرا باشند. پس از مدتی کارمند به خود میآید و خود را استثمار یافته، میبیند.
به همین جهت مدیر و شغل خود را ترک میکند. صرف زمان و هزینه زیادی برای استخدام کارمند جدید لازم است. این در حالی است که مدیر خوب و باهوش میداند وقت گذاشتن برای کارمندان باعث افزایش روحیه تیمی و ایجاد حس وفاداری در کارمندان میشود.
مدیریت باید کارمندان سختکوش خود را شناسایی کرده و آنها را مورد تشویق قرار دهد. اینگونه کارمندان علاوهبر اینکه وفادار به سازمان کوچک خود میشوند، خلاقیت آنها نیز شکوفا میشود و در پیشبرد اهداف سازمانی نیز یاریرسان مدیریت میشوند.
هنگامیکه مشکل موقتی برای کسب و کار کوچک شما پیش بیاید، این کارمندانی که توجه مدیریت را دیدهاند زود جا نمیزنند و پا به پای مدیریت تلاش مضاعف خواهند کرد.
اصل چهارم: حس اعتماد کارمندان را جلب کنید؛
کسب و کارهای کوچک و پر سود، مدیرانی دارد که نسبت به عملکرد افرادی که مدیریت میکنند پاسخگو هستند. شاید به نظر برسد که کنترل تمامی امور کسب و کارهای کوچک توسط مدیریت امری ضروری است؛ اما در عین حال این نوع مدیریت میتواند روحیه کار تیمی را از بین ببرد.
زمانی که از کنترل جز بهجز دست بکشید و اجازه دهید کارمندان شما استقلال بیشتری داشته باشند، نشان میدهید که به آنها اعتماد دارید. این باعث افزایش اعتمادبهنفس و وفاداری کارمندان شده و از طرف دیگر رشد رهبری را به همراه دارد.
اصل پنجم: عملکرد کسب و کار خود را ارزیابی کنید؛
مدیران موفق کسب و کار به طور مداوم عملکرد شرکت خود را ارزیابی میکنند و برای پیشبرد اهداف، آنچه را که باید تغییر میدهند. برای اینکه سلامت کسب و کار شما حفظ شود باید با شاخصهای کلیدی عملکرد که به طور مخفف «KPI» یا شاخص کلیدی عملکرد خوانده میشود، آشنا باشید.
حفظ مشتری یکی از اصلیترین نتیجه اندازهگیری عملکرد کسب و کار است. این اندازهگیری معمولا به صورت ماهیانه و سالیانه انجام میشود. متداولترین شاخصهای کلیدی عملکرد عبارتاند از درآمد، مشتریان جدید، رشد مشتریان، فروش آنلاین و مشتریان وفادار.
همانطور که ملاحظه کردید در ارزیابی شاخصهای عملکرد یک کسب و کار کوچک، مهمترین نقش را مشتریان ایفا میکنند. البته شاخصهای عملکرد دیگری را نیز با توجه به فعالیت شرکت، میتوان به شاخصهای عملکرد اضافه کرد.
اگر هر مدیر کسب و کار کوچکی بتواند بهدرستی از عهده سنجش معیارهای شرکت خود بربیاید، میتواند سلامت کسب و کار کوچک خود را نیز تأمین کند.
اصل ششم: تصمیمات صحیح و بهموقع اتخاذ کنید؛
مدیران کسب و کارهای کوچک معمولا مجبور هستند هنگام تصمیم گیری سرعت عمل داشته باشند، بنابراین توانایی تفکر و ارزیابی سریع وضعیت و تصمیمگیری بهموقع بسیار مهم است.
اگر مدت طولانی روی یک تصمیم بمانید و یا آن را بهطور مداوم تغییر بدهید ممکن است فرصتهای زیادی را از دست بدهید. اهداف اصلی خود را همیشه در ذهن داشته باشید تا به شما در تصمیمگیری درست و بهموقع کمک کند.
اصل هفتم: برای یافتن راهحلهای مناسب با تیم خود همکاری کنید؛
درست است که گاهی اوقات تصمیم سریع مدیریت و با اتکای دانستههای شخصی لازم است؛ اما گاهی نیز ارتباط با کارمندان برای یافتن بهترین راهحلها بسیار مناسب است. ارتباطات برای هر نقشی که در تجارت داشته باشید جز مهارت های مدیریتی مهم است و داشتن مهارت ارتباطات برای مدیران کسب و کارهای کوچک امری ضروری است.
هر چقدر که سرتان شلوغ باشد، وقت بگذارید تا کارمندان خود را در جریان اخبار سازمانی، تصمیمات اصلی کسب و کار و هر اطلاعات لازم دیگری قرار دهید. این امر به آنها کمک میکند کارهای خود را بهتر انجام دهند.
ارتباطات فقط صحبت کردن یکطرفه نیست، گوشدادن هم هست. بازخورد منظم کارمندان برای شناسایی هر گونه چالشی مؤثر است. برای یافتن راهحلهای مناسب، تیم خود را فراموش نکنید.
اصل هشتم: از اشتباهات خود درس بگیرید؛
هیچ انسانی بدون خطا نیست، حتی مدیران نیز اشتباه میکنند. نحوه برخورد با اشتباهاتی که میکنند مدیران خوب و بد را متفاوت میکند. مدیران خوب میدانند که اعتراف به اشتباه نشانه ضعف نیست بلکه بلوغ مدیریت را نشان میدهد.
اشتباهات خود را بپذیرید، از شکست نترسید و از آنها بیاموزید و آنچه را یاد میگیرید به کارمندان خود منتقل کنید. اینگونه برای تیم شما بهتر خواهد بود و تیم برای شما احترام بیشتری قائل میشود.
اصل نهم: رهبری قدرتمند باشید؛
با توجه به اینکه جهان در رکورد اقتصادی به سر میبرد، رهبری کسب و کارهای کوچک در امر موفقیت بسیار مهم به نظر میرسد. اصل رهبری در موفقیت کسب و کارهای کوچک، آخرین اصل و در عین حال مهمترین اصل است.
مدیر موفق بهگونهای رفتار میکند که رهبری تیم را در تمامی اصول گفته شده به بهترین نحو انجام دهد. شرکتهای بزرگ شاید بتوانند در زمان کوتاهی بدون رهبری پابرجا بمانند؛ اما این امر در مورد کسب و کارهای کوچک صدق نمیکند.
مشاغل کوچک اغلب از چند کارمند تشکیل شدهاند و اگر ساختار رهبری آنها به خطر بیفتد، بهطور بالقوه از بین خواهند رفت. یکی از وظایف مدیریت کسب وکارهای کوچک، رهبری است. دلایل بسیاری بر ضرورت امر رهبری وجود دارد که برخی از آنها را در ادامه بیان میکنیم.
1. جهت دادن:
یک تجارت با هدف مشخص، برای موفقیت احتیاج به جهت دارد. رهبر با جهت دادن به اهداف، میتواند انگیزه کارمندانی که در امور روزمره خود احتیاج به جهتگیری دارند را بالا ببرد.
2. تعیین استانداردهای کار:
رهبر یک کسب و کار کوچک وظیفه دارد وظایف و استانداردهای کار در شرکت را تعیین کند. اگر از برخی کارمندان کاری خواسته نشود و از برخی دیگر بسیار کار کشیده شود، کل تیم از حس خوبی برخوردار نخواهند بود. جهت دادن به امور در استانداردهای کاری شرکت نیز بسیار تأثیرگذار است.
3. منسجم نگه داشتن شرکت:
همه عوامل رهبری به یکدیگر وابسته هستند. منسجم نگه داشتن کارکنان و شرکت به جهتگیری و استانداردهای کار نیز بستگی دارد. بسیار مهم است که کارکنان شرکت بدانند همه افراد باید برای رسیدن به یک هدف جمعی تلاش کنند.
4. توانایی فکر کردن در آینده:
در شرکتهای بزرگ فکر کردن به اتفاقات حال امر مهمی است. این در حالی است که رهبر در کسب و کارهای کوچک باید بتواند تصور کند که شرکت در پنج سال آینده در چه وضعیتی قرار دارد.
اداره موفق یک تجارت کوچک به یک برنامه مشخص و آیندهنگر احتیاج دارد. کسب و کارهای کوچک باید همیشه به دنبال فرصتهای بزرگ بعدی باشند تا پا برجا بمانند.
در پایان باید گفت...
مدیریت کسب و کارهای کوچک امری مهم و خطیر است که اگر بهدرستی اصول آن انجام نشود، شکست حتمی خواهد بود. مدیریت کسب و کارهای کوچک پر هزینه و زمانبر است اما به شما امکان ایجاد یک برند قدرتمند را میدهد و اینگونه به اقتصاد محلی نیز کمک کردهاید.
فراموش نکنید شما بهعنوان مدیریت کسب و کار کوچک، قدرت تغییر زندگی و ایجاد محصولاتی را دارید که به نفع افراد و جامعه است. در همین راستا کارلیب نیز خدماتی را در اختیار صاحبان کسب و کارهای کوچک و بزرگ میگذارد.
بهطور مثال مدیران مشاغل میتوانند بهترین کارمندان را توسط کارلیب به استخدام خود درآورند. افراد جویای کار نیز میتوانند شغلهای مناسب با مدیریت توانا را صاحب شوند.
مدیریت کسب و کارهای کوچک اصلا آسون نیست. تصور همه اینه که مدیریت کسب و کارهای نوپا یا استارتاپها خیلی آسونه
ولی واقعیت نوع جذب و استخدام منابع انسانی و جذب سرمایه و… خیلی سخته
بیشتر درباره استارتاپها روشنگری کنید لطفا
این کتاب ها مفید هستند؟
خیلی ممنون از توضیحاتون خوبتون
Awli bood
خیلی خوشحالم که هستین
منابع این مطلب کجاست؟
مطلب خوبی بود
علیرضا جان عالی بود
چرا اینقد کم؟
میتونیم توی سایت شما مطلب بنویسیم؟
چطوری می تونم باهاتون ارتباط بر قرار کنم