اجازه بدید این مقاله رو با یک آمار شگفتانگیز و البته ناراحتکننده شروع کنیم، بیش از هشتاد درصد افراد جامعه از شغلشون هیچ لذتی نمیبرند! نه تنها لذت نمیبرند؛ بلکه از اون متنفرند و تنها بحث مادی اونها رو مجبور به ادامه کار میکنه!
یعنی از هر ده نفر، هشت نفر صبحها به زور از خواب بیدار میشوند و فقط برای اینکه خرج زندگی خودشون رو دربیارن سر کار میرن.
این افراد احتمالا همونایی هستن که مدام دوست دارن از زیر کار در برن، همونایی که یک ساعت طول میکشه تا وعده صبحانه یا ناهار رو تموم کنند و بعد به کار ارباب رجوع رسیدگی کنند.
ممکنه از خودتون بپرسید حالا چه اهمیتی داره که من به شغلم علاقهمند باشم یا نه؟ هدف من اینه که پول دربیارم و بقیه لذتها رو با اون پول تجربه میکنم. باید در جواب بگیم که هر آدمی؛ حداقل ده تا چهارده سال از عمرش رو صرف کار کردن میکنه! یعنی حدود یک چهارم عمر یک انسان معمولی. برای همین خیلی اهمیت داره که از کارمون لذت ببریم واگرنه نصف عمرمون در پوچی تلف میشه.
پیدا کردن شغل مورد علاقه و چیزی که متناسب با ما ساخته شده باشه؛ شاید یکی از سختترین چالشهای زندگی ما باشه. برای همین در ادامه این مقاله سعی میکنیم تا چند پرسش مهم مطرح کنیم.
بهتون قول میدیم که اگر شما چند ساعتی رو با خودتون خلوت کنین و روی این پرسشها فکر کنید، اون وقت خودتون رو بهتر میشناسید و با دید بازتری برای آینده برنامهریزی میکنید. در انتها هم براتون چندتا تست شخصیتشناسی معرفی میکنیم تا بتونین با کمک این ابزارها، آینده شغلی بهتری رو برای خودتون رقم بزنید.
اهمیت داشتن شغل مورد علاقه
جالبه بدونین تو تحقیقاتی که درباره فرسودگی شغلی انجام شده، اکثر دانشمندان متفقالقول به این نتیجه رسیدن که اگر شما به شغل یا حوزه کاریت علاقه نداشته باشی، احتمال اینکه دچار بیماریهای روحی و روانی بشی خیلی زیاده.
منظورمون از بیماریهای روحی روانی چیه؟ افسردگی، پرخاشگری و خمودگی که همه اینها رو با نام فرسودگی شغلی میشناسیم. تو بخش قبلی هم توضیح دادیم که حدود یک چهارم عمرمون صرف کار کردن میشه بنابرین خیلی مهمه که شغلی رو انتخاب کنیم که همیشه احساس بدبختی نکنیم.
ممکنه با خودتون بگید که هیچ آدمی همیشه از شغلش لذت نمیبره. گاهی وقتها سختیها و دشواریهایی تو مسیر شغلی هست که اون رو خیلی برامون سخت میکنه. یه وقتهایی هم ممکنه پیش بیاد که با کارمون حال نمیکنیم. خب؛ نباید نگاه ایدهآل گرا به ماجرا داشته باشیم.
درسته که همیشه نمیتونیم برای رفتن به سرکار با دممون گردو بشکونیم اما حداقل باید شغلی رو برای خودمون پیدا کنیم که در نهایت منجر به افسردگی و فرسودگیمون نشه. حالا در ادامه چند تا سوال مهم مطرح میکنیم که بهتون کمک میکنه تا انتخاب بهتری در مسیر شغلی داشته باشین.
سه پرسش اساسی برای پیدا کردن شغل ایدهآل
1. چه کاری برام ارزشمنده؟
اگر کتاب طاعون از آلبر کامو رو خونده باشین؛ شخصیت اول این داستان؛ یعنی دکتر ریو؛ پاسخ خوبی به این سوال میده. دکتر ریو شخصیتی آرمانیشده نویسنده است که مبارزه خستگی ناپذیری با طاعون میکنه و هیچ واکنشی به جز شجاعت، سرزندگی، عشق و حس عمیق همدلی با طاعون از خودش نشون نمیده. در حالی که کل شهر دچار طاعون شدن یا عزیزانشون رو از دست دادن و دچار افسردگی شدن، دکتر ریو با عشق به همشهری هاش کمک میکنه تا این بیماری رو درمان کنن.
این عشق از کجا سرچشمه میگیره؟ «ارزش قائل شدن» برای کار پزشکی. این روزها با شیوع ویروس کرونا مصداق این پدیده رو بیشتر میتونیم ببنیم. دکترها و پرستارهایی که با وجود خطرات فراوون؛ از زیر بار مسئولیتشون فرار نکردن بلکه اون رو با آغوشی باز پذیرفتن. چون پزشکی و کمک به همنوعان براشون ارزش داشته.
خب حالا با این توضیح، از شما میخوایم که درباره کاری که براتون ارزش داره فکر کنین. وقتی کاری براتون ارزش داشته باشه از اون لذت میبرین، حتی اگر از کار کردن تو معدن هم سختتر باشه! بنابرین از خودتون نپرسین که از چه کاری لذت میبرم چون خیلی سطحیه. به جاش بپرسین چی برام ارزش داره؟
ممکنه شما کسی باشی که از بچگی عاشق خوندن دایرهالمعارف دایناسورها بوده و عاشق جمع کردن کلکسیون دایناسورها. وقتی هم بزرگ شدی تفریحت این بوده که تو اینستاگرام درباره انقراض این حیوونها ویدئو ببنین. یا درباره سیر تکاملیشون بخونی. خب با این تفاسیر؛ واضحه که «دایناسور» ارزش زندگی توست. چیزی که ضربان قلبت رو بالا میبره و تو رو تشنهتر میکنه.
حالا شما هم به این فکر کنین که بیشتر انرژی افکارت رو صرف چی میکنی؟ انرژی ذهنیت سر چه مسائلی صرف میشه؟ آیا کسی هستی که میشینه ده ساعت بدون وقفه بازی شطرنج مگنوس کارلسن رو نگاه میکنه؟ یا عاشق این هستی که مدام تو کوچه با توپت فوتبال بازی کنی و اخبار مربوط به تیم مورد علاقت رو دنبال کنی؟ یک راه خوب و ساده برای پیدا کردن ارزش زندگیتون اینکه از اطرافیانتون بپرسین چه چیزی در شما برای اونها خیلی عجیبه؟
مثلا پدر مادرتون مدام گله میکنن که چرا همش سرت تو درس و کتابه؟ یا براشون عجیبه که چرا این همه زمان صرف مطالعه مقالات جدید حوزه گیاهان میکنین؟ از اطرافیانتون بپرسین از نظر اونها شما روی چه چیزی بیشتر از همه زمان میذارین. مطمئن باشین به پاسخهای خوبی دست پیدا میکنین و خودتون رو بیشتر میشناسین.
2. چه کاری رو خیلی خوب از پسش برمیام؟
اینکه بدونی چی برای تو با ارزشه و تو رو در چه مسیر درستی قرار میده خیلی مهمه. اما برای پیدا کردن شغل ایدهآلت باید بدونی که آیا توی اون کار خوب هستی یا نه؟ من دوستی داشتم که عاشق دندونپزشکی بود. از بچگی هرکی رو میدید ازش درخواست میکرد که دهنش رو باز کنه تا بتونه دندونهاش رو معاینه کنه!
همون طور که حدس میزنین این دوست ما کنکور داد و در یکی از بهترین دانشگاههای ایران در رشته دندونپزشکی قبول شد. بعد از این مرحله بود که مشکلش شروع شد. میپرسین چرا؟ دوستم قد خیلی کوتاهی داشت و نمیتونست خیلی خوب روی دهان و دندونهای بیمار تسلط داشت باشه!! خیلی مهمه که قبل از انتخاب شغل موردعلاقتون، به تواناییهای جسمانی یا مهارتهای دیگهتون توجه کنین.
مثلا ممکنه شما آدمی باشین که همیشه پسانداز داره و تو حسابوکتاب پولهاتون از یک کامپیوتر هم دقیقتر عمل میکنین. یک جوری خرج میکنین که نهتنها آخر ماه کم نمیاری، بلکه پسانداز خوبی هم برای خودت جمع کردی. خب مشخصه که مهارت مالی خوبی داری و اگر حسابداری برای شما ارزش داشته باشه، قطعا تو این کار موفق میشی.
به عنوان مثلا تصور کن که از بچگی مدام برای بقیه رئیس بازی درمیآوردی. دوست داشتی اتاقت رو طبق سلیقه خودت بچینی، بازیهای بچگی با قوانین تو اداره بشه و مدام سعی داشتی به بقیه بگی چی خوبه یا چی بده. خب این نشون میده که شما از بچگی با ویژگی مدیر بودن بزرگ شدی و این تو خونته؛ بنابربن استعداد ذاتی خودت رو در این حوزه درنظر بگیر و ببین با مدیریت چه مجموعهای عاشق کارت میشی؟
3. دنیا به چه کاری اهمیت میده؟
آخرین و سومین سوالی که باید از خودمون بپرسیم اینکه چه چیزی برای دنیا باارزشه و دنیا به اون اهمیت میده؟ اگر تونستی کاری رو پیدا کنی که هم برای تو ارزشمنده و هم در انجام دادنش استعداد داری اما کسی بابت اون کار پولی پرداخت نمیکنه، اون تبدیل میشه به یک سرگرمی نه شغل! سرگرمی و تفریح هیچ مشکلی نداره اما این کاری نیست که بتونی باهاش نیازهای زندگی روزمره رو برآورده کنی.
بنابرین باید دنبال کاری بگردی که برای دنیا ارزش داشته باشه و حاضر باشه بابت اون بهت پول پرداخت کنه. مثلا تصور کنین ده سال پیش، یک دانشمند موفق میشد ویروس کرونا رو در خفاشها کشف کنه و پیشبینی کنه که این ویروس ده سال دیگه به انسان منتقل میشه و میتونه کل دنیا رو به خاک و خون بکشه.
آیا کسی به دستاورد علمی این دانشمند اهمیت میداد؟ نه! در طول تاریخ آدمهای بسیاری بودن که کشف مهمی رو انجام دادن یا خدمت بزرگی به دنیا کردن ولی چون جامعه اون زمان به بلوغ نرسیده بود یا کسی ارزشی برای اون کار قائل نمیشد نه تنها پولی براش پرداخت نمیکردن، بلکه موجب آزار و اذیت این اشخاص هم میشدن. کسایی مثل کوپرنیک و گالیله که قربانی باورهای خرافی کشیشهای اون زمان شدن؛ نمونه خوبی برای این قسمته.
بنابراین باید بفهمی دنیا برای چی ارزش قائله و حاضره بابت اون بهت پول پرداخت کنه. بعد از اینکه فهمیدین چی برای شما ارزشمنده و در چه کاری توانایی و استعداد دارین؛ اون وقت بگردین ببینین چه بازارهایی همین الان برای این کار وجود داره. مثلا اگر عاشق تکنولوژیهای جدید هستین، شاید بهتر باشه وارد حوزه کامپیوتر و هوش مصنوعی بشین چون در حال حاضر دنیا داره روی این موضوع سرمایهگذاری میکنه.
اگر هم ایده جدیدی دارید که فعلا جایی از اون استفاده نشده بهتره قبل از هر اقدامی خوب تحقیق کنید، مشتریان بالقوه رو شناسایی و بررسی کنید که آیا این ایده قابلیت اجرایی شدن داره یا نه؟ محدودیتها و موانع بسنجین و راهحلهای مختلف رو در نظر بگیرید. آیا کاری که دارید شروع میکنید کمبودش احساس میشه؟ اگر اجراش کنین چه چیزی به دنیا اضافه میکنه؟
پاسخ دادن به سه تا سوال بالا شاید کار ده دقیقه نباشه. شاید ماهها و سالها طول بکشه که ما بتونیم علایقمون رو شناسایی کنیم و در راه درست ازشون بهره ببریم. برای همین هست که افرادی که تغییر رشته میدن یا یهویی زمینه کاریشون رو عوض میکنن خیلی زیادن. این افراد به خودشناسی کامل نرسیدن یا زندگی اونها رو در مسیر اشتباه قرار داده.
برای شناسایی همین سه تا مورد هست که ما سالها در مدرسه و دانشگاه درس میخونیم تا بتونیم خودمون رو بشناسیم و بفهمیم به چه چیزهایی علاقه داریم. اما اگر شما در آستانه انتخاب رشته یا انتخاب شغل هستید و هنوز بین گزینههای مختلف سردرگمید؛ نگران نباشید. در ادامه قصد داریم تا تعدادی تست خودشناسی و شناسایی علائق شغلی معرفی کنیم که شما میتونید این آزمونها رو انجام بدید و در راستای انتخاب شغل از این تستها استفاده کنید.
آزمون رغبتسنجی هالند
یکی از پارامترهایی که رغبت و تمایل و علاقه شما رو اندازهگیری میکنه، نوع، جنس فعالیت و رشته تحصیلی شماست. آزمون هالند یکی از معتبرترین آزمونها برای کشف علائق و تمایلات شغلی شماست. نام این آزمون از نظریهپردازی آن یعنی «جان هالند» برگرفته شده است.
هالند معتقد بود که همخوانی بین شغل و تمایلات و علائق فرد؛ بازدهی اون رو در شغل به شدت افزایش میده. از نظر هالند این آزمون میتونه یکی از مهمترین پارامترهای مهم تصمیمگیری در مورد شغل و رشته تحصیلی آینده که همون رغبت و علاقه شغلی هست رو نشون بده.
در مدل نظری جان هالند، شش تیپ اصلی شغلی وجود داره که با استفاده از آزمون هالند میزان علاقه و تمایل شما رو نسبت به هر یک از این تیپهای شغلی اندازهگیری میکنه و نشون میده. این شش تا تیپ به صورت خلاصه به شرح زیره:
1. جستجوگر و تحلیلگر
این دسته از افراد از شغلهایی لذت میبرن که همراه با تحلیل، استدلال منطقی، پژوهش، مطالعه و حل مسائل ریاضی پیچیده باشه. برای این افراد مشاغلی مناسبه که جنبه فکر کردن در اونها غالب باشه چون این اشخاص مدام دوست دارن دنبال کشف حقایق و پژوهش باشن.
2. تیپ مدیر و جسور
این افراد به مشاغل مدیریتی و رهبری دیگران برای رسیدن به یک هدف خاص تمایل دارن. مشاغلی که در اونها بتونن آغازگر یا مدیر یک پروژه باشن و بدون ترس یا پذیرفتن ریسک، تیم خودشون رو رهبری کنن. این افراد نباید سراغ شغلهایی برن که تو اون مجبورن تا زیردست دیگران کار کنن یا نقش پیرو رو بازی کنن چون با شخصیت اونها در تضاده.
3. تیپ قاعدهمند و قراردادی
این افراد مشاغلی رو ترجیح میدن که فعالیتهای روتین و قانونمندی داره و باید در اونها از دستورالعمل و قواعد مشخصی پیروی کرد. برای این افراد مشاغلی مناسبه که در اون با ساماندهی دادهها و اطلاعات سروکار داشته باشن و انتظارات و وظایفشون از قبل مشخص شده باشه. برای این افراد مشاغلی که نیاز به خلاقیت یا رهبری یک تیم رو داره اصلا مناسب نیست.
4. تیپ عملگرا
این دسته از افراد به مشاغلی علاقه دارن که شامل کارهای فیزیکی با ابزار و ماشینآلات، گیاهان و حیوانات و در کل چیزهایی باشه که بتونن اونها رو مشاهده و لمس کنن. برای این افراد کار در فضاهای آزاد به محیطهای بسته و اداری ترجیح داره. این افراد باید بتونن نتایج کار رو به صورت ملموس و عینی درک کنن و کارهایی مفاهیم انتزاعی یا کارهای اداری زیادی داره برای این افراد اصلا مناسب نیست.
5. تیپ اجتماعی
برای این افراد مشاغلی مناسبه که دائما با دیگران در ارتباط باشن و به اونها کمک کنن. به بقیه مشاوره و آموزش بدن و خدمات درمانی یا مشاوره رو به اونها ارائه کنن. این افراد باید به دنبال مشاغلی برن که بتونن حس دوستی و انساندوستی خودشون رو ایفا کنن و نقش سنگ صبور، حامی یا دلسوز رو داشته باشن.
6. تیپ هنری
برای این افراد مشاغلی مناسبه که بتونن آزادانه و بدون پیروی از قوانین از خلاقیت خودشون استفاده کنن و کار رو به شیوهای که خودشون صلاح میدونن انجام بدن. کارهای هنری و مشاغلی که آمیخته با رنگها، صداها و تصاویر مختلف باشه برای این افراد مناسبه و به اونها کمک میکنه که ساعتها در پروژه خودشون غرق بشن و همه چیز رو فراموش کنن.
تفسیر آزمون هالند
پاسخهای شما به سوالات این آزمون مشخص میکنه که شخصیت و علاقه شغلی شما تا چه اندازه به هر تیپ نزدیک یا از اون دوره. سه تیپ شغلی که بالاترین امتیاز رو کسب کنه نشوندهنده سه تیپ غالب شغلی شما هستن.
نتایج این آزمون یکی از ورودیهای مفید و درخور توجه برای شماست که باید اونها رو در کنار هم دیگه قرار بدید و از اون برای تعیین آینده خودتون استفاده کنند.
تست MBTI
تست مایرز-بریگز؛ یکی دیگه از مهمترین و اصولیترین تستها برای شناسایی تیپ شخصیتی و تعیین مسیر تحصیلی و شغلی در آینده است. بهتره قبل از پرداختن به تیپهای این تست یکم پیشینه اون رو بررسی کنیم. هفتاد سال پیش، برای اولین بار کارل گوستاو یونگ درباره مفاهیم اصلی این تست صحبت کرد.
اما سالها بعد دو خانم آمریکایی به نام بریگز و مایرز؛ این مفاهیم رو بسط دادن و شانزده تیپ شخصیتی متفاوت رو در افراد تشخیص دادند. در چند دهه گذشته میلیونها نفر در سراسر جهان از این تست برای شناخت ویژگیهای خودشون استفاده کردن و به صورت گسترده در عرصه کسبوکار، آموزش به مدیران و انگیزه دادن به کارکنان از این تست استفاده شده.
تاکنون صدها نفر با کمک این تست موفق شدن بهترین شغل رو برای خودشون انتخاب کنن. به صورت خلاصه این تست از چهار مولفه یا بعد تشکیل میشه و هر بُعد، یک پیوستار دو قسمتی داره. این چهار بُعد به همراه پیوستارشون به شرح زیره:
1. برونگرایی- درونگرایی
این دو تا مفهوم برای اولین بار توسط یونگ مورد استفاده قرار گرفت و نشون میده که ما انرژیمون رو از دنیای درونمون دریافت میکنیم یا دنیای بیرون. برونگراها اغلب بیرونی هستن؛ از تعامل اجتماعی لذت میبرن و وقتی که در جمع باشن انرژیشون چند برابره. برخلاف این دسته؛ درونگراها اگر مدت زیادی رو در جمع باشن ممکنه دچار افسردگی و خمودگی بشن.
2. حسی- شهودی
این معیار نشون میده که ما به صورت طبیعی به چه نوع اطلاعاتی توجه میکنیم. کسایی که توجه زیادی به واقعیت دارن و میتونن محرکهای بیشتری رو توسط حواس پنجگانهشون دریافت کنن در دسته «حسی» قرار میگیرن درحالی که افرادی که به الگوها و جنبههای انتزاعی موضوعات توجه میکنن «شهودی» هستن.
یک آزمایش ساده برای تشخیص این پیوستار اینکه یک سیب رو در دست بگیرین و بهش فکر کنین. اولین موضوعاتی که به ذهنتون میاد طعم و عطر خوش سیبه یا شیوه کاشت و برداشت و فواید اون برای سلامتی؟! اگر جوابتون گزینه اوله؛ شما به احتمال زیاد یک حسی هستین اما اگر درباره فواید سیب فکر کردین یا برای توصیف سیب از مراحل کاشت و برداشتش گفتین، اون وقت میشه شما رو یک شهودی در نظر گرفت.
3. منطقی-احساسی
این مقیاس مشخص میکنه که ما چه جوری تصمیم میگیریم. آیا بر واقعیتها و دادههای عینی تمرکز میکنیم یا افراد و احساسات؟ تصور کنید که شما یک قاضی هستید و باید درباره حکم فردی که مرتکب قتل شده تصمیمگیری کنید.
اگر طبق قانون برای این شخص حکم اعدام صادر کنید آنگاه یک فرد منطقی هستید اما اگر پیشینه خانوادگی و کودکی شخص را درنظر میگیرید و با ترحم بیشتری حکم صادر میکنید؛ آنگاه به احتمال زیاد یک احساسی هستید.
4. قضاوتی- ادراکی
این مقیاس نشون میده که ما چه جوری با دنیامون تعامل میکنیم. افرادی که قضاوتی هستن، ساختار و تصمیمات محکم رو ترجیح میدن اما افراد ادراکی انعطافپذیرتر و سازگارتر هستن.
تفسیر نتایج تست MTBI
هر شخصی در این تست، در یکی از قسمتهای پیوستار چهار گزینه بالا قرار میگیرد. با این حساب شانزده تیپ شخصیتی داریم که بعد از تفسیر نتایج، شما ذیل یکی از این تیپهای شخصیتی قرار میگیرین. برای هر یک از این تیپها مشاغل و رشتههای مختلفی تعریف شده که بیشترین مطابقت رو با اون شخصیت داره.
این تست یکی از منابع مهم برای آگاهی از شخصیتتون هست. اگر تمایل دارید که درباره این تست و تیپهای شخصیتی بیشتر بدونید بهتون پیشنهاد میکنیم کتاب «هنر شناخت مردم» اثر باربارا تیگر رو مطالعه کنید. در این کتاب به تفصیل درباره این تست و تیپهای شخصیتی صحبت شده و بهتون راهنمایی میکنه که چه جوری خودتون و دیگران رو بشناسید و حتی تستهای روانشناسی برای مصاحبه استخدامی رو معرفی میکنه.
در شغل مورد علاقه خود استخدام شوید.!
در این مقاله یاد گرفتیم که چگونه شغل مورد علاقهمون رو پیدا کنید و چگونه استعداد خود را کشف کنیم؟ از اونجا که بیشتر از یک چهارم عمر ما صرف کار کردن و پول درآوردن میشه، خیلی اهمیت داره که شغلی رو انتخاب کنیم که از انجام اون لذت میبریم و برامون ارزش داره.
پس با انجام تستهای شخصیت شناسی میتونیم به شناخت بیشتری از خودمون دست پیدا کنیم و مطابق با ارزش و استعدادهای خودمون؛ شغلی رو انتخاب کنیم که بهش علاقه داریم. در واقع با خودشناسی و توسعه فردی در هر شغل و سمتی که قرار بگیریم، موفق خواهیم شد.
برای رسیدن به اهداف شغلی کافیه به وبسایت کارلیب سر بزنید، رزومه بنویسید و با ارسال رزومه خودتون، با کارفرماهای حوزه کاری مورد علاقهتون ارتباط بگیرید و خیلی زود تو شغل مورد علاقهتون مشغول به کار بشید. همچنین میتونید جدیدترین آگهیهای استخدام رو در کانال تلگرام کارلیب مشاهده کنید.
بسیار گویا و شفاف بیان کردید
با اجازتون بازنشر شد
واقعا ارزش وقت گذاشتن داشت
من یکی از کاربران دائمی سایت شما هستم
میشه مطلب رو توی وبلاگ خودم بزارم؟
کجا می تونم اطلاعات کاملتری درباره این موضوع پیدا کنم
شما کانال تلگرام هم دارین؟
Awli bood
خیلی عالی بود
سلام عالی بود
چجوری می تونیم با کارشناسانتون در ارتباط باشیم