تا حالا پیش آمده است از خود بپرسید مسیر شغلی یا همان “career path”چیست؟ و چرا باید به آن فکر کنم؟ آیا مسیر شغلی که من اکنون در آن قدم برمی دارم مسیر درست برای من است؟! اصلا آیا در این مسیر در حال قدم برداشتن هستم؟! یا یک گوشه از جاده سر جای خود ایستادهام؟! با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید تا به پاسخ سوالهای خود برسید.
مسیر شغلی چیست؟
مسیر شغلی به مشاغل و پروژههایی گفته میشود که با انجام آنها در نهایت به اهداف شغلی کوتاه یا طولانی مدت خود میرسید. در نظر داشته باشید که مسیر شغلی برخی افراد در یک عرصهی خاص باقی میماند درحالی که برخی نیز برای رسیدن به اهداف جدید یا شخصی خود از عرصهای به عرصهی دیگر تغیر جهت میدهند.
اگر مسیر شغلی خود را راه پلهای در نظر بگیرید "مسیر شغلی" شما نشان دهندهی همهی پلههای ترقی برای شما هستند! در انتهای این راه پله هدف اصلی و طولانی مدت شما قرار دارد.
یک مثال
بگذارید برای شما یک مثال بزنیم، اگر هدف بزرگ شما مدیریت ویراستاری یک نشریه بزرگ باشد باید قبل از هر چیزی نگاهی به پلههای جلوی روی خود بیاندازید.
پلهی اول برای شما یادگیری ویراستاری از پایه است. سپس به عنوان دستیار ویراستار میتوانید شروع به کار کرده و به تجربیات خود بیافزایید.
پله بعدی، ارتقای شما به مقام معاون ویراستار است. با عبور از این پلهها به مقامهای ویراستاری،ویراستار ارشد و در نهایت هدف اصلی مدیریت ویراستاری خواهید رسید.
بررسیهای لازم قبل از طراحی مسیر شغلی
اکنون که با معنی بنیادی مسیر شغلی آشنا شدید بیایید دقیقتر و تخصصیتر به این موضوع بپردازیم. برای شروع طراحی واقع گرایانه و موفق مسیر شغلیتان باید ابتدا با برخی از مشکلات و اصطلاحات امروزی آشنا باشید.
1. تردمیل خوشحالی
تردمیل خوشحالی، تردمیلی که اکثر جامعه به روی آن گیر افتادهاند! همه برای پیدا کردن خوشحالی در زندگی شغلی در حال دوییدن و تلاش هستند، اما بنظر نمیرسد به هدف نزدیک شده باشند!
دلیل اصلی به وجود آمدن این تردمیل، انتخاب اشتباه مسیرهای شغلی و بیهدفی افراد مدرن است. شرایط فعلی خود را بسنجید، خود را روی مسیر شغلی میبینید یا روی این تردمیل؟
2. بحران یک چهارم زندگی!
به بحرانی گفته میشود که افراد جوان از 18 تا اواسط 30 سالگی حداقل یک بار با آن مواجه میشوند. پس اگر شما هم خود را روی تردمیل خوشحالی میبینید و دربارهی مسیر شغلی خود مضطرب و سردرگم هستید، باید بدانید که کاملا طبیعی است که با این بحران دست و پنجه نرم کنید و تنها نیستید.
3. تاثیر جمعیت (Crowd Effect)
از جمله مسائل دیگری که قبل از شروع طراحی مسیر خود باید از آن آگاه باشید تا روی تردمیل خود را گیر نیاندازید، مسئلهی "تاثیر جمعیت" است.
به زبان ساده وقتی رفتاری در جامعه تاثیر بر رفتار یا تصمیمات ما میگذارد به آن "تاثیر جمعیت" میگوییم. پس اگر شما همیشه مسیرهایی را انتخاب میکنید که اکثریت مردم در آن مسیر حرکت میکنند، ممکن است تصمیمات شما تحت این تاثیر باشند.
برنامه ریزی و طراحی مسیر شغلی
برای برنامهریزی مسیر شغلی خود این چند مرحله را با هم در ادامه طی خواهیم کرد:
- درک دیدگاه درست برای مسیر شغلی
- درک کافی از خود
- درک مقصد،بلند پروازی و مسیر شغلی
مرحلهی اول: درک دیدگاهها
ما از سنین بسیار کم با دو دیدگاه آشنا میشویم . دیدگاه اول که معمولا با جملهی"بزرگ شدی دوست داری چه کاره شوی؟!" به ما معرفی میشود، دیدگاهی است که ما را تشویق میکند مسیر شغلی خود را با توجه به علاقهی خود انتخاب کنیم و دیدگاه دوم کمی بعدتر در مسیر زندگیمان، معمولا در سنین نوجوانی با جملههایی مثل "علاقه برایت نان و آب نمیشود باید به دنبال درآمد خوب باشی!" خودش را نشان میدهد.
با توجه به دیدگاه دوم باید مسیر شغلی خود را براساس درآمد برنامهریزی کنیم. از نظر شما کدام یک از این دو دیدگاه درستتر است؟ یا شاید به ترکیبی از هر دو فکر میکنید، مسیر شغلی که هم به آن علاقه داشته باشید هم درآمد خوبی داشته باشد؟! آیا از نظر شما این دیدگاه سوم درست است؟
دیدگاه درست
باید بدانید که هیچ کدام از دیدگاههای بالا شما را به موفقیت نخواهند رساند! دیدگاه درست وقتی شکل خواهد گرفت که شما به دنبال مسیر شغلی و هدفی باشید که نشان دهندهی "شخصیت شما و اینکه چه کسی هستید" باشد.
اگر درحال حاضر شاغل هستید و مجبور هستید در محیط کاری، خودتان نباشید وبخش زیادی از شخصیت خود را پنهان کنید، باز هم شما تنها نیستید!
طبق آمار Reuters حدودا 70 درصد از افراد شاغل حداقل بخشی از شخصیت اصلی خود را سر کار مخفی میکنند. حتی آنهایی که مسیر شغلی خود را با علاقه انتخاب کردهاند!
مرحلهی دوم: درک و شناخت "کافی" از خود
“من چه کسی هستم؟"سوال بزرگی است که به آن پاسخ کامل دادن به نظر غیر ممکن میرسد! به همین دلیل روی کلمهی "کافی" در این تیتر تاکید داریم!
شما برای برنامهریزی مسیر شغلی خود به فهم و شناخت کافی از خودتان نیاز دارید.
برای رسیدن به حداقل شناخت کافی، به کمک توضیحات ما به سوالات زیر دربارهی خود پاسخ دهید. میتوانید سوالها را گوشهای برای خود یادداشت کنید و بعد از اتمام مطالعه توضیحات مربوط به هر سوال، به آنها پاسخ دهید.
- من با توجه به 5 مشخصه ی اصلی چگونه شخصیتی دارم؟
- هوش من بیشتر به کدام یک از 9 شکل خود را نشان میدهد؟
- "موضوعات غیرقابل مذاکره" برای من چه موضوعاتی هستند؟
- من در چه کاری خوب هستم؟
- چه چیزی جلوی راه من است؟!
سوال اول
"من با توجه به 5 مشخصهی اصلی چگونه شخصیتی دارم؟" برای پاسخ دادن به این سوال ابتدا باید به طور خلاصه و کلی، برای شما 5 مشخصهی اصلی شخصیتی یا به اختصار OCEAN را توضیح دهیم! در علم روانشناسی برای مقایسه و دستهبندی شخصیت و رفتار انسانها از 5 مشخصه اصلی استفاده میشود. مشخصههای O، C، E، A و N .
مشخصهی اول یا O
میزان استقبال شما از رویدادها و ایدههای جدید را نشان میدهد و Openness نام دارد که O در OCEAN را تشکیل میدهد. این شاخصهی شخصیتی ارتباط مستقیم با خلاقیت دارد. افراد خلاق و هنرمندانی که آثار منحصر به فرد از خود به جای میگذارند در این شاخصه نمرهی بالایی میگیرند. شما به خودتان از 0 تا 100 در این مشخصه چه نمرهای میدهید؟ آیا خلاق هستید و ایدههای جدید و هنری شما را به هیجان میآورند؟
مشخصهی دوم یا C
میزان احتیاط شما در عملکرد، با برنامه بودن و منظم بودن شما را نشان میدهد. Conscientiousness نام دارد و C در OCEAN را تشکیل میدهد. به اطراف خود دقت کنید، مرتب بودن وسایل چقدر برای شما مهم است؟ آیا از بیبرنامه کاری را پیش بردن بیزارید؟
افرادی که در مشخصهی دوم امتیاز بالایی میگیرند افرادی بسیار مرتب و سر وقت هستند که معمولا یک روتین ثابت داشته و آن را ادامه میدهند. افرادی که در این مشخصه امتیاز بالایی میگیرند برای مقامهای مدیریتی بسیار مناسب هستند. شما در این مشخصه از 0 تا 100 به خود چه نمرهای میدهید؟
مشخصهی سوم یا E
در OCEAN همان Extraversion مشخصهای است که نشان میدهد شما چقدر از ارتباط برقرار کردن با افراد دیگر لذت میبرید. افرادی که در این شاخصه امتیاز بالایی دارند بسیار اجتماعی هستند و از اینکه در مرکز توجه باشند بیمی ندارند. از آشنایی با افراد جدید لذت برده و به راحتی میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
معمولا افرادی که در صنعت سرگرمی مشغول به کار هستند مانند بازیگران تئاتر و سینما جز افرادی با نمرهی بالا در این شاخصه هستند.
همچنین افرادی که در این شاخصه امتیاز بالایی دارند به عنوان فروشنده و یا در صنعت تبلیغات بسیار موفق عمل میکنند. شما در این مشخصه از 0 تا 100 به خود چه نمرهای میدهید؟ آیا از در جمع بودن و انجام کار گروهی لذت میبرید یا تنهایی را ترجیح میدهید؟
مشخصهی چهارم A
در OCEAN یا همان Agreeableness میزان موافق یا راضی بودن شما با شرایط را نشان میدهد. افرادی که با تصمیمات دیگران به راحتی موافقت میکنند.
در این شاخصه امتیاز بالایی دریافت میکنند و در مقابل افرادی که برای بحث کردن همیشه آماده هستند و نظرات دیگران را رد میکنند افرادی هستند که امتیاز پایینی در این شاخصه دارند. برای مثال افرادی که در این شاخصه نمرهی پایینی دارند در شغلهای قضایی مانند وکالت بسیار موفق عمل میکنند. شما در این مشخصه از 0 تا 100 به خود چه نمرهای میدهید؟
مشخصهی پنجم N
آخرین حرف از OCEAN نشان دهندهی میزان تاثیر احساسات منفی بر شما Neuroticism نام دارد. افرادی که در این مشخصه امتیاز بالایی دارند معمولا دید منفی به شرایط داشته و حوادث به راحتی روحیهی مثبت آنها را میشکنند.
به راحتی مضطرب و غمگین شده و تحت تاثیر نکات منفی قرار میگیرند. افراد با امتیاز پایین در این مشخصه میتوانند در زمینههایی مانند روانپزشکی و روانشناسی موفق عمل کنند. در این مشخصه از 0 تا 100 به خود چه نمرهای میدهید؟
صادقانه به خود از مشخصهی O تا N امتیاز دهید تا تصوری کلی از شخصیت خود پیدا کنید. به خاطر داشته باشید بالا یا پایین بودن امتیازات در هر مشخصه به معنی خوب یا بد بودن نتایج نیست فقط نشان میدهد در نموداری کلی از هر مشخصه، شخصیت شما کجای نمودار قرار خواهد گرفت.
سوال دوم
"هوش من بیشتر به کدام یک از 9 شکل خود را نشان میدهد؟" برای اینکه بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم باید ابتدا با 9 شکلی که هوش انسان تا به امروز توسط دانشمندان دستهبندی شده است آشنایی کلی پیدا کنیم.
این موضوع که هوش صرفا به یک شکل خود را نشان نمیدهد تئوری جدید است که در دو دههی اخیر توسط "هاوارد گاردنر" متخصص مغز و اعصاب و پروفسور دانشگاه هاروارد و همکارانش مطرح و آزمایش شده است.
1. هوش نوع اول "هوش زبانی" نام دارد. افراد با هوش زبانی بالا در زمینهی خواندن، نوشتن، یادگیری زبانهای جدید و شعر سرایی عالی عمل میکنند.
2. هوش نوع دوم "هوش فضایی" نام دارد و اشخاصی که هوش فضایی خوبی دارند میتوانند به راحتی تصاویر را در ذهن خود به صورت 3 بعدی بررسی کنند. این افراد در کشیدن و خواندن نقشه، طراحی گرافیکی، ساخت انیمیشن و عبور از هزارتوها خیلی عالی عمل میکنند.
3. هوش نوع سوم "هوش بدنی-حرکتی" نام دارد و افراد با هوش بدنی-حرکتی بالا در انجام حرکات فیزیکی و کنترل بدن خود بسیار خوب عمل میکنند. برای مثال افرادی که در ورزشهای مختلف و رقص خوب هستند هوش بدنی-حرکتی بالایی دارند.
4. هوش نوع چهارم "هوش درون شخصی" نامیده میشود افرادی که قابلیت درک کامل خود را دارند و در هر شرایطی میتوانند احساسات خود را پیشبینی و کنترل کنند افرادی با هوش درون شخصی بالا هستند.
5. هوش نوع پنجم "هوش برون شخصی" افرادی که به راحتی میتوانند گروهی از مردم را در کنار یکدیگر هدایت کنند و بدون توجه به تفاوتهای آنها میتوانند با آنها ارتباط برقرار کرده و رهبری را به عهده بگیرند افرادی با هوش برون شخصی بالا هستند.
6. هوش نوع ششم "هوش طبیعی" نام دارد. افرادی که هوش طبیعی بالایی دارند در شرایطی که مربوط به طبیعت، حیوانات یا گیاهان و حتی زنده ماندن در فجایع طبیعی باشد غیرقابل باور عمل میکنند! این افراد معمولا بدون داشتن هیچ اطلاعات قبلی میتوانند گیاهان زیادی بکارند!
7. هوش نوع هفتم "هوش ریاضی" این نوع هوش، نوعی است که تا مدتها تصور میشد تنها شکل هوش باشد! افراد با هوش ریاضی بالا در حل مسال دشوار ریاضی، محاسباتی و منطقی عالی عمل میکنند.
8. هوش نوع هشتم "هوش موسیقیایی" نامیده میشود. همانطور که از اسم آن میتوان حدس زد افراد با هوش بالای موسیقیایی در تشخیص صداهای مختلف و تولید آنها خیلی خوب عمل میکنند.
9. هوش نهم و آخرین نوع "هوش وجودی" نام دارد و سختترین حالت هوش برای درک کردن است.افراد با هوش بالای وجودی در یادگیری و آموزش مفاهیم روحانی و فلسفهی وجود انسان عالی عمل میکنند.هوش شما بیشتر خود را به چه شکل نشان میدهد؟
این را در نظر داشته باشید که هوش شما فقط نباید یکی از این 9 شکل را به خود بگیرد. برای مثال شما هم میتوانید هوش ریاضی هم هوش فضایی بالایی داشته باشید. هوش شما میتواند هر 9 شکل را به خود بگیرد ولی برای اکثر مردم یک یا چند شکل از این 9 شکل،خود را بیشتر از باقی اشکال به نمایش میگذارند.
سوال سوم
"موضوعات غیرقابل مذاکره" برای من چه موضوعاتی هستند؟ این بار هم برای پاسخ به این سوال باید ابتدا مفهوم "موضوعات غیرقابل مذاکره" را به خوبی درک کنیم.
قبل از گرفتن هر تصمیمی در زندگی شما باید حداقل چند موضوع غیرقابل مذاکرهی خود را در نظر بگیرید.
به اعتقادات شخصی، باورها، ارزشها و برنامههایی که برای هر فرد فارق از شرایط و نقش آنها قابل تغییر نیستند"موضوعات غیرقابل مذاکره" گفته میشود.
به طور کلی سبک زندگی هر شخص براساس "موضوعات غیرقابل مذاکره"ی او شکل میگیرد و شما باید بدانید چه "موضوعات غیرقابل مذاکره"ای در زندگی شما وجود دارند و چه سبک زندگیای میخواهید داشته باشید تا برنامهریزی مسیر شغلیتان را به درستی انجام دهید.
مثال
شخصی که کمک کردن به دیگران برایش اصلی غیرقابل مذاکره است و انجام کارهایی که به کسی کمکی نمیکنند فایدهای نمیبیند باید شغلی انتخاب کند که بر پایهی این اصل باشد.
این موضوعات غیرقابل مذاکره فقط به باورهای بنیادی شما خلاصه نمیشوند ممکن است شما با خود قرار گذاشته باشید که برای یک سال آینده هر روز ورزش کنید. این از موضوعات غیرقابل مذاکرهی شما تا انتهای این سال میتواند باشد! در حال حاضر شما چه موضوعات غیرقابل مذاکرهای دارید؟
سوال چهارم
"من در چه کاری خوب هستم؟" اگر برای پاسخ به این سوال به مشکل برخوردهاید و پاسخ اول شما به آن "نمیدانم" بود، به کارهایی فکر کنید که دیگران به شما گفتهاند در آن خوب هستید.
با خودتان فکر کنید و به خاطر بیاورید آخرین باری که کسی از کاری که شما انجام داده بودید تعریف و تمجید کرده است، در چه زمینهای بوده است؟
یا آخرین باری که کسی برای انجام کاری از شما کمک یا نصیحت خواسته است در چه زمینهای بوده است؟ چیزی به خاطر نمیاورید؟!
کمی عقبتر بروید، در تمامی طول تحصیل خود از ابتدایی تا دانشگاه کدام یک از درسها برایتان آسانترین بودهاند؟ در کدام زمینه دوستانتان از شما کمک گرفته یا استادی از شما تعریف کرده است؟ لیستی از آنها بنویسید.این زمینهها اشاره مستقیم به استعدادهای ذاتی شما دارند که میتوانند پایهی موفقیت شما باشند.
سوال پنجم
"چه چیزی جلوی راه من است؟!"
بگذارید قبل از اینکه لیستی از مقصران و موانع پیش رویتان برایمان بنویسید پاسخ این سوال را به شما بدهیم! تنها چیزی که جلوی راه شماست، خود شمایید.
این جمله آنقدر در مقالات انگیزشی و آموزشی تکرار شده است که متاسفانه معنی خود را از دست داده است و کلیشه دانسته میشود.
وقتی "اشلی استال" مشاور شغل یابی مشهور این سوال را از کارجویانی که برای مشاوره پیش او رفته بودند میپرسید، جوابهایی که میگرفت معمولا "نمیدانم" یا "اوه.. بیایید این موضوع را باز نکنیم" بودند.
موضوعی که کارجویان از آن آگاه نبودند این بود که طبق آمار UCLA روزانه به طور میانگین 70000 فکر از ذهن ما عبور میکند که 98 درصد این افکار تکراری بوده و ما به صورت هوشیار حتی متوجه آنها نمیشویم! اشلی که این را میدانست و همچنین میدانست بسیاری از این افکار بین کارجویانش و مسیر شغلی درست آنها ایستادهاند، آنها را مجبور کرد افکاری که مربوط به خودشان و مسیر شغلیشان میشود را به مدت دو هفته یادداشت کرده و به او تحویل دهند.
اشلی متوجه شد که افکار منفی کارجویانش به طرز عجیبی مشابهاند! و به طور کلی به "من به اندازهی کافی خوب نیستم" خلاصه میشوند! اگر شما هم این چنین افکاری را در ذهن خود دارید آنها را شناسایی کنید و قبل از انتخاب مقصد شغلی و طراحی مسیر شغلیتان، کنار بگذارید. شجاع باشید و تمامی فرصتها را در نظر بگیرید !
مرحلهی سوم: درک مقصد، بلندپروازی و مسیر
حال که از دو مرحلهی اول یعنی درک دیدگاه درست و درک کافی خودتان عبور کردیم، به مرحلهی آخر برای برنامهریزی مسیر شغلی درست میرسیم.
برای طراحی درست مسیر شغلی، شما باید ابتدا به درک درستی از مسیر شغلی، مقصد و معنی بلندپروازی برسید.
1. مقصد
نمیتوان برای مسیر سفر هیجان زده بود وقتی مقصد مشخصی وجود ندارد!
برای شروع برنامهریزی خود ابتدا باید با توجه به درکی که از خود و دیدگاه درست پیداکردید مقصدی اولیه مشخص کنید. انتخاب کردن یک مقصد میتواند کمی ترسناک به نظر برسد!
چون به این معنی است که باید مقاصد دیگری که میتوانستند انتخاب شما باشند را کنار بگذارید و فقط روی یک مقصد تمرکز کنید. ولی اگر نمیخواهید زمان بیشتری را در سردرگمی درحالی که در حرکت به سمت هیچ کدام از مقاصد نیستید بگذرانید، این تنها راه پیش روی شماست!
2. بلند پروازی
مقصدتان را که انتخاب کردید برای اینکه مسیر یا حداقل نقطهی شروع برای شما واضح شود و از آن مهمتر برای اینکه به سمت جلو در مسیرتان حرکت کنید به "بلندپروازی" نیاز پیدا خواهید کرد!
بلندپرواز بودن یا خواستن چیزی خیلی بیشتر از آنچه الان هستیم و داریم، همواره در جامعه منفی شناخته شده و میشود.ولی شما این اشتباه را نکنید حریص بودن و بلندپروازی یکی نیستند!
افرادی که با فهم بلندپروازی به مشکل برخوردهاند معمولا میپرسند :
"چرا باید هدف یا مقصدی به این بزرگی در نظر بگیرم؟" یا "چرا باید به خودم زحمت بدهم،همهی مراحل و سختیها را به جان بخرم تا به سمت مقصدی بزرگ حرکت کنم؟!"
پاسخ به این سوالها بسیار ساده است: چون ارزشش را دارد!
فراموش نکنید که انسانها موجوداتی "هدف محور" هستند. این به این معنی است که ما تا زمانی که زنده هستیم همواره برای خود اهدافی مشخص کرده، به سمت آنها حرکت کرده و با رسیدن به این اهداف احساس خشنودی و رضایت میکنیم. و هرچه این هدف بزرگتر باشد احساس رضایت ما هم از رسیدن به آن بزرگتر خواهد بود!
3. مسیر
در نهایت شما باید درک کنید که مقصد تنهابخش دارای اهمیت مسیر شغلی شما نیست. بلکه درواقع مسیر شما اهمیت بیشتری دارد!
شما نباید در مسیری باشید که تنها دلیل حضورتان در آن رسیدن به مقصد و انتهای مسیر باشد. بیشتر وقت ارزشمند شما در این مسیر و در حال کسب تجربههای لازم برای مراحل بعدی و درنهایت مقصد شما صرف خواهد شد. پس بعد از انتخاب مقصد خود به مسیر نگاهی بیاندازید و بعد تصمیم نهایی خود را بگیرید.
معادلات ضد شکنندگی
مسیر شغلی درست، مسیر شغلی راحتتر نیست! اگرچه گاهی مسیر درست، مسیر بسیار راحتی برای شما خواهد بود، اما باید بدانید این موضوع همیشه صادق نیست.
در طول مسیر تجربیات خوب و بدی خواهید داشت که اگر در مسیر شغلی درست باشید شما را به سمت بهتر شدن هل میدهند.
شما بارها به چالش کشیده خواهید شد و رشد خواهید کرد. در این مسیر نقاطی وجود دارند که باعث میشوند بخواهید دست از تلاش برداشته و از جلو رفتن منصرف شوید.
به این نقاط در مسیر شما "معادلات ضدشکنندگی" گفته میشود. این معادلات شرایطی هستند که افراد شکننده را از افراد موفق جدا میکنند.
آزمون و خطا
اگر شما فردی به شدت محتاط هستید و نمیتوانید خود را قانع کنید تا با توجه به یک تصویر ذهنی از مسیر شغلی خود، برنامهریزی کرده و جلو بروید یا اگر شما در مسیری قدم برداشتهاید و اکنون از درستی مقصد و مسیر خود مطمئن نیستید، آزمون و خطا بهترین روشی است که میتوانید از آن استفاده کنید.
تحقیقات نشان میدهند که با پیشرفت تکنولوژی، انسانها بیشتر از گذشته شغلهای مختلف را در طول زندگی خود امتحان میکنند.
پس میتوانید برای پیشرفت هرچه بیشتر در این دنیای امروزی، تا جایی که میتوانید از فرصتهای موجود استفاده و شغلهای مختلف را امتحان کنید.
شما با امتحان شغلهای مختلف هم استعداد و هوش خود را محک زده و هم با یادگیری مهارتهای جدید ارزش فردی خود را بالا میبرید.
حتی اگر شغل ثابتی دارید میتوانید در کنار آن به آزمون و خطا و یادگیری حرفههای جدید بپردازید. میتوانید با استفاده از کارلیب فرصتهای استخدامی را سنجیده و با شرایط استخدام کارفرماها آشنایی بیشتر پیدا کنید.
با کارلیب؛ مسیر شغلی خود را پیدا کنید.
مطالب این مقاله درباره طراحی و برنامه ریزی مسیر شغلی، اطلاعاتی هستند که مشاوران کسب و کارها و سبک زندگی با توجه به آنها به میلیونها نفر در سراسر دنیا کمک کردهاند تا مسیر شغلی و زندگی حرفه ای خود را پیدا کرده یا حداقل نقطهی شروعی برای خود انتخاب کنند.
شما میتوانید برای استفاده از مطالب وبلاگ کارلیب در زمینه های مدیریتی، رشد و توسعه فردی و حرفه ای و... و همچنین درج آگهی استخدام کسب و کار خود و یا مشاهده جدیدترین موقعیتهای شغلی به آدرس karlib.com مراجعه نمایید. کارلیب تا دستیابی به موفقیت همراهتان خواهد بود.
میتونیم توی سایت شما مطلب بنویسیم؟
خیلی عالی بود
میشه مطلب رو توی وبلاگ خودم بزارم؟
خیلی خوشحالم که هستین
چقد خوبین شما
گروه واتساپی هم دارید؟
مثل همیشه عالی و کاربردی
کانال تلگرامی هم دارید ؟
این مطلب حرف نداشت
نویسنده این متن کیه؟
بازم درمورد این موضع مطلب بزارین