حل مسئله از جمله مهارتهای جذابی است که همه ما علاقه داریم که بیشتر در مورد آن بدانیم؛ شاید چون میدانیم که چه تاثیر مثبتی میتواند در زندگی روزمره و کسب و کارمان بگذارد.
با این حال بسیاری از ما در مورد اینکه مهارت حل مسئله چیست؟ چطور میتوان از تکنیکهای آن برای حل مسئله استفاده کرد؟ اطلاعات درستی نداریم. زمانی که آشنا به تکنیکهای حل مسئله باشیم، میتوانیم با تصمیمگیری درست به موفقیت برسیم.
این مقاله را با داستانی کوتاه شروع کرده تا اهمیت کسب این مهارت را نشان دهیم و در ادامه با بیان تعریفی دقیق، با مهارت حل مسئله آشنا خواهید شد و سپس به معرفی تکنیکهای حل مسئله و تصمیم گیری پرداختهایم.
پس اگر میخواهید همیشه در مواجه با مشکلات بهترین تصمیم را بگیرید و به نتیجه مطلوب برسید. با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.
داستانی کوتاه درباره مهارت حل مسئله
اجازه دهید در همین ابتدا با داستانی کوتاه مقاله خود را آغاز کنیم تا به میزان اهمیت و کاربرد مهارت حل مسئله پیببرید. من رفت و آمدهای زیادی که در سازمانهای مختلف داشتم.
یک روز در همین رفت و آمدها زمانی که وارد آسانسور سازمانی شدم، متوجه پچ پچ کارمندان، در حال که به سقف اشاره میکردند، شدم.
من هم کنجکاو شدم و نگاه کردم ببینم چه خبر است؛ بله سوراخی خیلی ریز روی سقف آسانسور بود که دوربین مداربسته پشت آن کار گذاشته شده بود! طوری که دوربین از داخل کابین آسانسور پیدا نبود!
خب به نظر من عجیب آمد، چون معمولا دوربین در داخل کابین آسانسور است و با برچسب بزرگ وجود دوربین را به افراد یادآور میشوند تا هم به حریم خصوصی آنها احترام گذاشته شود و هم آگاه باشند تا رفتاری ناهنجار نداشته باشند.
باتوجه به رفت و آمدی که در این سازمان داشتم، با مدیر رده بالای این سازمان آشنا بودم. کنجکاو شدم و از او پرس و جو کردم. او نیز وجود این دوربین را تایید کرد. با تعجب دلیل آن را جویا شدم؛ پاسخی که به من داد این گونه بود:
واحدی در سازمان چند اطلاعیه داخل آسانسور نصب کرده بود که گویا تعدادی از کارمندان آن را پاره کرده بودند. این واحد پیگیری کرد که دوربین مخفی نصب شود تا فرد متخلف را بتوانند شناسایی کنند!
بیاید کمی در مورد این موضوع صحبت کنیم که دقیقا مسئله چیست؟ مسئله این سازمان این است که قبل از اطلاع رسانی تمامی کارکنان آن اطلاعیه کنده شده است؟ قصد دارد فرد متخلف را شناسایی کند و مطمئن شود که آگهیها داخل آسانسور باقیبماند؟
خب این سازمان پرتال سازمانی دارد و از طریق اتوماسیون اداری میتواند تمام اطلاعیهها را برای کارکنان خود ارسال کند! چرا که افرادی در این سازمان هستند که دقیقا کارشان انتشار همین اطلاعیههاست!
از طرفی، این سازمان تابلو اعلاناتی دارد که میتواند این آگهیها را روی آن نصب کند. علاوهبر این، همیشه کنار دستگاه حضور و غیاب، اطلاعیههایی نصب میشود که به دلیل آنکه تمامی کارکنان در زمان ورود و خروج از آن استفاده میکنند، آن اطلاعیهها را مشاهده میکنند.
دیگر چه نیازی به نصب این اطلاعیهها در آسانسورو نازیبا کردن آن است! آیا تصور میشود که بیشتر دیده میشود! انصافا من که چند بار به این سازمان آمده بودم، آسانسور پر از اطلاعیه بود و کم مانده بود روی سقف آسانسور نیز اطلاعیه بچسبانند! چرا این سازمان اصرار به نصب آن در آسانسور داشت؟
سوال اینجاست که آیا آسانسور محل مناسبی برای اطلاع رسانی است؟ مسئله چیست؟ آیا مسئله گشتن به دنبال دلیل کسی است که اطلاعیهها کنده است؟ یا لزوم نصب اطلاعیه داخل آسانسور است؟ اگر فردی که تصمیم به نصب دوربین مخفی در آسانسور کرده بود، قبل از تصمیمگیری کمی با خود فکر میکرد که هدف از نصب اعلامیه در آسانسور چیست؟
حتما پی میبرد که تنها هدف اطلاع رسانی است. خب پس باید به دنبال راهی برای اطلاع رسانی میبود نه نصب دوربین و شناسایی فرد متخلف! گویی پیش فرض ذهن این بوده است که آسانسور محل نصب اعلامیه است و باید این همه هزینه برای نصب دوربین انجام دهد!
دلیل این اشتباه، شناسایی نادرست اصل مسئله است! اگر اصل مسئله را میتوانستند به درستی تشخیص دهند، دیگر دلیلی برای انجام این کار نبود. حال فکر کنم کاملا به ضرورت مهارت حل مسئله پیبرده باشید؛ پس با ما تا انتهای مقاله همراه باشید تا از تعریف دقیق مهارت حل مسئله و نحوه کسب این مهارت آشنا شوید.
مهارت حل مسئله چیست؟
این مهارت به معنای کشف مسئله، تحلیل و ارائه راهکاری برای آن است.
به عبارت دیگر، هدف از حل مسئله غلبه بر موانع و پیداکردن بهترین راهکار برای پیش برد اهداف است.
هیچ راهحل ثابتی برای مسائل مختلف وجود ندارد. در حقیقت، بنا به شرایط هر فرد، این راهکارها متفاوت خواهند بود.
بهترین روش استفاده از خلاقیت و شناسایی راهکارهایی جدید توسط خود فرد است. برای این کار فرد باید دانش خود را بالا برده تا با کمک این دانش بتواند راهکاری صحیح را به کار ببندید.
تا اینجا حتما به لزوم مهارت حل مسئله پی بردهاید، چراکه به شما کمک میکند که در مواجه با مسائل مختلف، بتوانید راهحلهای گوناگونی را ارائه و بهترین آن را انتخاب کنید. در ادامه به لزوم کسب مهارت حل مسئله و بهبود این مهارت پرداختهایم؛ با ما همراه باشید.
کاربردهای مهارت حل مسئله
همانطور که در داستان کوتاه گفته شد، حتما پیبردهاید که تعریف مسئله کار سادهای است. با چند مثال از مسائل روزانه مطلب را برایتان روشن میکنیم:
- زمانی که وقت خود را صرف کارهای بیارزشی مثل تلویزیون و شبکههای احتماعی میکنیم و در پایان روز پشیمان میشوم، ما در گیر مسئله الویتبندی کارها بنا به ارزش آنها هستیم.
- در زمان انتخاب مسائل سرنوشتسازی مثل رشته تحصیلی و همسر، نیز درگیر مسئله بهترین انتخاب و عدم پشیمانی در آینده هستیم؛ اگر در فلان رشته تحصیل میکردم موفقترین بودم! اگر فلان کار را میکردم درآمدی فوقالعاده داشتم!
- زمانی که خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم و احساس نارضایتی در خود بوجود میآوریم، دچار مسئله هستیم!
- مادامی که با کلام خود دیگران را رنجانیده باشیم، با مسائل کوچک یکباره از کوره در رفته باشیم و دوستی طولانی مدتی را تجربه نکرده باشیم، با مسئله مواجه هستیم.
- زمانی که تلاش کردهایم و نتوانستهایم به درآمد دلخواه خود برسیم و خود را با "ما که شانس نداریم، موفقیت برای پولدارهاست، به ما نیومده پولدار شدن" آزرده کرده باشیم؛ درگیر مسئله هستیم.
- زمانی که متوجه ضعفهایمان هستیم و در تلاش هستیم که با توجیه کردن روی آنها سرپوش بگذاریم، ما ناتوان از حل مسئله هستیم. مثل دیر رسیدن سرقرار و توجیه اینکه ترافیک بود، بخواهیم از روی این ضعفمان عبور کنیم.
تمام اینها نمونهای از مسئلههایی است که در طول روز با آنها مواجه هستیم. خواهید دید که چقدر با مسایل مختلف در طول روز روبرو هستیم!
خب وقت آن رسیده که تعریفی واحد از مسئله داشته باشیم: "زمانی که برای هدف و فرصت پیش رویمان مانعی بوجود بیاید، در واقع مسئلهای برای ما اتفاق افتاده است."
حتما برای شما هم سوال پیش آمده که حالا که وجود مسائل مختلف در زندگی پیبردهایم، چطور آنها را حل کنیم؟ راهحل خود را چطور انتخاب کنم که بتوانم از موانع به نفع خود استفاده کنم و موفق شوم؟ با ما در ادامه همراه باشید.
همانطور که گفته شد، حل مسئله از مهارتهایی است که سبب پیشرفت در زندگی و بهبود مهارتهای ارتباطی میشود. در زندگی برای همه پیش آمده که مشکلات زیادی به سمتمان هجوم آوردهاند؛ اگر توان مقابله با آنها را نداشته باشیم، آسیب روحی میخوریم.
پس با ما همراه باشید تا با مهارتهای حل مسئله آشنا شوید و از آن برای مقابله با مشکلات و مسائل زندگی بهره بگیرید.
مراحل حل مسئله تا رسیدن به راه حلی مطمئن
برای آنکه بتوان مسئله را حل کرد باید مراحلی را دنبال کرد تا به راهکاری صحیح رسید. به عبارت دیگر، در هر مرحله باید سوالاتی پرسید تا بتوان فهمید که "اصل مسئله چیست؟"
سوال پرسیدن و پیبردن به اصل مسئله مهارتی است که باید در مواجه با شرایط مختلف آن را تمرین کنید. در این صورت میتوانید در مواجه با شرایط حساس از این مهارت استفاده کنید.
برای تقویت این مهارت بهتر است از قلم و کاغذ استفاده کنید و شروع به نوشتن سوالات و پاسخشان کنید. این کار باعث میشود که ذهنتان باز شود و از طرفی اگر در مرحلهای موفق نبودید میتوانید به مرحله قبل بازگردید و گزینهای دیگر که منطقیتر است را انتخاب کنید. به عبارت دیگر ناچار نخواهید بود که از اول دوباره مسیر را طی کنید.
در ادامه مراحل دیگر حل مسئله آمده است؛ با دنبال کردن این مراحل میتوانید به صورت موثری مشکلات را حل کنید. با این کار خود را از استرس دور میکنید.
1. پذیرش موقعیت؛
در گام اول باید مشکلات خود را قبول کنید و از زیر آن شانه خالی نکنید. برخی از افراد هستند که زمانی که با مشکلی مواجه میشوند آن را بسیار بزرگ و غیرقابل حل تصور میکنند.
به عنوان مثال پدر و ومادری را تصور کنید که به دلیل نگرانی از اعتیاد، با مشاهده شواهدی که نشان دهنده اعتیاد فرزندشان است، آن را انکار کرده و چارهای برای آن نمیاندیشند یا ممکن است شاهد افت تحصیلی فرزندشان باشند و از رفت و آمدهای مشکوک و ارتباط فرزندشان با افراد ناباب نیز مطلع باشند، ولی چشم خود را به روی آنها میبندند.
چرا که از اینکه تصور کنند فرزندشان با کشیدن سیگار به سمت اعتیاد میرود، وحشتزدهشان میکند، اما بعد از مدتی نوجوانشان در دام اعتیاد گرفتار شده و به جایی میرسد که دیگر کاری از دستشان ساخته نیست. درصورتی که با قبول شرایط فرزندشان در همان ابتدا میتوانستند با کمک مشاور جلو اعتیاد او را بگیرند و میتوانستند راهحلهایی برای مشکل پیش آمده، انتخاب کنند.
همیشه با انکار مشکل، مسئلهای فاجعهبارتر پیش میآید و چون بار احساسی آن بسیار زیاد است، نمیتوانند با آن مواجه شوید و یا مدیریت استرس داشته باشید، بنابراین راهحلی نیز برای حل مشکل نخواهید یافت.
یک راه موثر برای مواجه با مشکلات، نگاه به مسائل از دیدگاه فردی دیگر است، نه خودتان؛ در این صورت استرس را از خود دور کردهاید و بهتر میتوانید مسائل را تحلیل کرده و به دنبال راهحل باشید.
2. تعریف مشکل؛
باید فرد درک صحیحی از مشکل داشته باشد تا بتواند راهحلی مناسب برای آن انتخاب کند. علت اصلی حیرانی، وحشت و مصیبتزدگی در مواجه با مشکلات، عدم درک صحیح و سردرگمی است. زیرا درکی از مشکل ندارند و یا ابعاد آن را نمیداند. بنابراین نمیتوانند راهحلی برای آن داشته باشند. پس در مواجه با مشکل عکس العمل احساسی نشان میدهند و از بسیاری از ابعاد آن غافل میشوند و در نهایت شکست میخوردند.
بنابراین روشن شدن تمامی ابعاد مسئله بسیار با اهمیت است. چراکه افراد بیشتر بنا به درک خود از مسئله، نسبت به آن عکسالعمل نشان میدهند تا واقعیت آنچه که رخ داده است. بنابراین همیشه سعی کنید که نسبت به مسئله اطلاعات کامل و دقیقی را کسب کنید.
برای روشن شدن ابعاد مسئله میتوانید سوالاتی را که در ادامه آمده است را از خودتان یا فرد دیگری که در جریان است، بپرسید:
- چه چیزی باعث شده که به وجود این مسئله پیببرید؟
- این مشکل از کجا بوجود آمد؟
- دلیل این مشکل چیست؟
- چه زمانی اتفاق افتاده است؟
- این مسئله چه کسانی را درگیر کرده است؟
البته لازم به ذکر است که منظور از این سوال پیدا کردن مقصر وقوع این مشکل است؛ چراکه سرزنش نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه موقعیت را بدتر نیز میکند و تمرکز شما را از بین میبرد.
با پاسخ به این سوالات شما توصیفی چند جملهای از مسئله خواهید داشت. بنابراین مسئله شما با جملاتی مثل"قرار بود فلان اتفاق بیافتد که نشد... " یا "فلان اتفاق باید روی میداد که فلان چیز مانع رخ دادن آن شد..."
علاوهبر این، با سوالات "کجا"، "چطور"، "چه کسانی" و "چرا" میتوانید در مورد آنچه که رخ داده اطلاعات تکمیلتری را کسب کنید. در این گام باید به مسائل پنهانی دقت داشت تا از چشم نیافتد. در ادامه مختصری در مورد تاثیر مسائل پنهانی بر پیبردن به اصل مسئله میپردازیم.
الف: بررسی تاثیر ابعاد پنهانی بر وقوع و حل مسئله
عمدتا مسائل پنهانی نقش تاثیرگذاری در وقوع اتفاق و مسئله دارند. بدون آنکه این بعد را بررسی کنیم شاید رسیدن به راهحل غیر ممکن باشد. بنابراین باید تعریف مسئله با درنظر گرفتن ابعاد پنهانی آن انجام شود.
تعریف صحیح مسئله آنقدر اهمیت دارد که میتوان آن را کلید اصلی حل مسئله دانست. پس تا میتوانید تمام مفاهیم عینی و اختصاصی مسئله را شناسایی کرده و به صورت جزئی به بررسی آنها بپردازید.
به عنوان مثال اگر مشکل شما "افت تحصیلی فرزندتان است"؛ باید بدانید که این یک تعریف کلی است. باید بتوان جزئیتر به آن نگاه کنید.
چرا که نمیتوان با دید کلی، راهحل مناسب را پیدا کرد. میتوان مسئله افت تحصیلی را اینگونه تعریف کرد:
"مشاجرات من و همسرم باعث شده که فرصت و انرژی کافی برای رسیدگی درسی فرزندمان نداشته باشیم. از طرفی همین مشاجرات و فکر طلاق احتمالی باعث شده که افت تحصیلی داشته باشد."
میبینید که با تعریف درست میتوان به راهحلی درست برای مسئله رسید. البته همیشه هم مسائل به این راحتی قابل تعریف نیستند. حال در مواجه با مشکلات پیچیده باید چگونه رفتار کرد و آن را تعریف کرد؟ با ما در ادامه همراه باشید تا با نحوه تعریف و پیدا کردن تمام زوایای مسائل پیچیده آشنا شوید.
ب: شناخت مشکلات، تفکیک و نحوه برخورد با آنها
بعضی مواقع مسائل آنقدر پیچیده هستند که با روشهایی که گفته شد، نمیتوان از پس حل کردن آنها برآمد! در این صورت باید مشکل را به چند مشکل کوچک تقسیم کرده و روند حل مسئله را برای هر کدام از آنها دنبال کرد.
حال سوال پیش میآید که آیا این مسائل کوچک که خود مسائله بزرگتر را تشکیل میدهند، در یک سطح الویتی قرار دارند؟ در ادامه به نحوه الویتبندی این مسائل اشاره شده است.
زمانی که چندین مسئله فرعی مرتبط بهم دارید، باید آنها را الویتبندی کنید تا سریعتر بتوانید آنها را بررسی کنید. در الویتبندی باید بین "میزان اهمیت" و "ضرورت آن" تفاوت قائل شوید. به این معنا که مسائل پر اهمیتتر در الویت بالاتری نسبت به مسائل "ضروری" قرار گیرند.
به عنوان مثال دانشجویی را درنظر بگیرید که امتحان پایان ترم دارد. این امتحانات با آنکه بسیار اهمیت دارند، اما به دلیل آنکه چهار ماه با آن فاصله دارد، فعلا ضرورتی برای آماده شدن نمیبینید و آن را کنار میگذارد و شب امتحان، این مسئله "ضرورت" پیدا میکند؛ چراکه به دلیل غافل شدن از "اهمیت" آن، به سختی میتواند از پس گذراندن آن برآید. بنابراین، "مسائل را براساس اهمیت الویتبندی کنید نه ضرورت."
ج: بررسی نقش خود در بروز مشکل و حل مسئله
گاهی شما به مسئله آن گونه که هست نگاه نمیکنید و در دچار سوگیری اشتباه شدهاید. به همین دلیل بهتر است از دیگران نیز نظرخواهی کنید و با افراد آگاه مشورت کنید تا بتوانید درک خود از مسئله را مورد ارزیابی قرار دهید و در صورت لزوم آن را اصلاح کنید.
نقش حقیقی خود را در بروز مشکل شناسایی کنید. گاهی آنقدر دچار استرس و احساسات میشویم که همه را به جز خودمان در بروز مشکل دخیل میدانیم و تمام مسئولیتها را از خود سلب میکنیم.
گاهی نیز برعکس این ماجرا اتفاق میافتد؛ فرد آنقدر نقش خودمان را پررنگ میبینیم که تمام گناهان را به گردن گرفته و مسئولیت دیگران را نادیده میگیریم. کاملا واضح است که هر دو این دیدگاهها اشتباه است و باید به درستی عامل بروز را شناسایی کنیم تا بتوانیم به راهحلی صحیح برسیم.
3. بررسی راههای حل مسئله؛
بعد از آنکه توانستید مشکل را به درستی تعریف کنید، نوبت به بررسی راهحلها میرسد. در این مرحله باید تا حد امکان در مورد راهحل مسئله فکر کنید؛ فرقی نمیکند که چقدر این راهحل احمقانه یا غیرواقعی باشد، مهم این است که روشهای مختلف حل مشکل را بررسی کرده و یادداشت کنید.
هر فکری که به ذهنتان رسید میتواند به عنوان راهحل مطرح شود؛ حتی اگر به اندازه راهحل "افتادن کیسه پر از پول از آسمان" تخیلی و عجیب باشد! تمام راهحلهای خود را یادداشت کنید.
به این تکنیک "بارش فکری" یا "طوفان فکری" گفته میشود؛ یعنی هرچیزی که برپایه کمیت استوار است، تولید کیفیت میکند. در واقع در این مرحله کمیت مهم است نه کیفیت. خب طبیعی است که چون به کیفیت راهحلهای فکر نکردهاید، در میان راهحلها بعضیهای هم تخیلی به نظر میرسند.
در این مرحله بهتر است از دیگران نیز کمک بخواهید و راهحلهای آنها را نیز یادداشت کنید، اما به یاد داشته باشید که در نهایت این خود شما هستید که باید راهحل مناسب را انتخاب کنید.
4. تصمیمگیری صحیح برای حل مسئله؛
این مرحله به معنای انتخاب بهترین راهحل است. در گام قبل شما لیستی از تمام راهحلهای پیشنهادی را تهیه کردهاید؛ باید راهحلهایی که به هر دلیلی امکان اجرایی شدنش نیست را از لیست حذف کنید.
راهحلهای باقیمانده میتواند پیامدهای مثبت و منفی داشته باشد؛ بنابراین باید به دقت مورد ارزیابی قرار گیرند. همیشه موارد زیر را در انتخاب بهترین راهحل در نظر بگیرید.
- آیا اجرای این راهحل امکان پذیر است؟
- آیا این راهکار، راهحلی موثر برای رفع این مشکل خواهد بود؟
- کدام راهکار میتواند مشکل را برای طولانی مدت حل کند، نه موقت؟
- با توجه به شرایط موجود، کدام راهکار قابلیت اجرایی بیشتری دارد؟ آیا منابع کافی و لازم برای اجرایی شدن آن را داریم؟ آیا میتوانیم از پس انجام آن برآییم؟ آیا زمان کافی برای اجرایی شدن آن داریم؟
- این راهحل چه پیامدهای منفی دارد؟ آیا اجرایی کردن آن ارزش این پیامدهای منفی را دارد؟
همیشه برای رسیدن به چیزی باید بهایی را پرداخت کنید، اما باید ارزش چیزی را که بدست میآورید بیشتر از چیزی باشد که از دست میدهید.
5. طراحی استراتژی برای حل مسئله؛
پس از آنکه بهترین راهحل را پیدا کردید، وقت آن است که آن را با طرحی درست، اجرایی کنید. فایده طرح ریزی قبل از اجرایی کردن راهحل این است که میتوانید قبل از هر عملی آن را دوباره مرور کنید.
این مرور میتواند ذهنی و یا رفتاری باشد. به عبارت دیگر، در مرور ذهنی که بسیار با اهمیت است، میتوانید با مشکلات مواجه شوید و تواناییهای خود را برای اجرای راهحل افزایش دهید. حتما در این گام نکات زیر را مدنظر داشته باشید.
- به دقت بررسی شود که در صورت اجرا شدن این راهحل وضعیت چگونه خواهد بود؟
- برای اجرایی شدن راهحل چه مراحلی لازم است که اجرا شود؟ حتما در این مورد وظایف را بین افراد تقسیم کنید و فقط به این بسنده نکنید که خودتان همه کارها را با تلاش انجام میدهید.
- شاخصهای موفقیت طرح را تعیین کنید تا ببینید که با چه گامهایی میتوانید به موفقیت دست یابید.
- هزینهها، افراد و تمام امکانات لازم برای اجرایی شدن راهحل را برآورد کنید.
- تخمین بزنید که برای اجرایی شدن آن چه مدت زمانی نیاز دارد.
تمام موارد بالا را به دقت بررسی کنید و پاسخ آنها را یادداشت کنید. طرح را حتما با افرادی که در اجرای آن دخیل هستند، مطرح کنید.
6. اجرایی کردن بهترین راهحل انتخاب شده؛
دیگر وقت آن رسیده است که طرح خود را اجرایی کنید. حتما در زمان اجرایی کردن طرح، دقت داشته باشید که طبق طرح جلو بروید و از آن خارج نشوید. بعضی مواقع راهحل درست است، اما اجرای آن به درستی صورت نمیگیرد و با شکست مواجه میشود.
اگر دیدید روند اجرایی با طرح، همخوانی ندارد، بررسی کنید آیا برای این مسیر منابع انسانی کافی دارید؟ آیا به نیروی بیشتری نیاز دارید؟ آیا نیاز هست که طرح را عوض کنید؟
7. ارزیابی نتایج حاصل از اجرای راهحل؛
بعد از اجرایی شدن باید اثرات آن را ارزیابی کنید. حتما باید بررسی کنید که:
- آیا این راهکار منجر به حل مشکل شده است؟
- آیا این راهکار باعث بهبود شرایط شده است؟
- آیا راهکار دیگری میتوانست منجر به نتایج بهتری شود؟
اگر مشکل حل شده باشد، فرآیند حل مسئله خاتمه یافته است.
در غیر این صورت، باید به مرحله تصمیمگیری برگشت و راهکار دیگری را انتخاب کنید.
از طرفی، به دلیل تجربهای که کسب کردهاید، شاید راهکار بهتری هم به ذهنتان رسیده باشد که قبلا به آن فکر نکرده باشید. توجه داشته باشید که زمانی که راهحل جدید را انتخاب میکنید باید باقی گامها را به ترتیب دنبال کنید.
تا اینجا اهمیت مهارت حل مسئله و مراحلی که میتوان با دنبال کردن آن به حل مسئله رسید را بیان کردیم. حال نوبت این است که بدانیم چه عواملی مثل مانع، ما را از رسیدن به مهارت حل مسئله باز میدارند. با ما در ادامه همراه باشید تا به بررسی این عوامل بپردازیم.
تقویت مهارت حل مسئله
زمان حل مسئله موانع زیادی هست که شاید فرد را در رسیدن به راهحل دچار مشکل کند. اگر این موانع را بشناسیم آنگاه میتوانیم با تلاش آنها را از میان برداریم و مهارت حل مسئله را در خود تقویت کنیم، در ادامه با این موانع آشنا میشویم.
1. مدیریت استرس؛
استرس و اضطراب میتواند توانایی حل مسئله را در فرد کاهش دهد. اضطراب همانند ویروسی میتواند به تمام مراحل حل مسئله نفوذ کرده و آنها را دچار اختلال کند. میتوانید با تمرین اضطراب خود را کاهش دهید تا بتوانید در تمامی مراحل از تواناییهای خود بهره بگیرید.
2. ریسک پذیری؛
هر شکستی منجر میشود که فرد در زمان مواجه با مسائل جدید دچار اضطراب شود. همین اضطراب مانع از رفتار موثر شده و مانع از ورود به فرآیند حل مسئله میشود.
شکست عشقی، کاری یا هر شکست دیگری اعتماد به نفس فرد را تحت تاثیر خودش قرار میدهد.
باید با این شکستها کنار آمد تا بتوان از تواناییهای خود بهره گرفت. بنابراین برای انجام هر کاری باید محتاط بود ولی روحیه ریسک پذیری را نیز در خود تقویت کرد.
3. پیشگیری از رفتارهای تکانشی؛
رفتار تکانشی موجب میشود که فرد در الویتگذاری طرح و تخمین منابع نتواند درست عمل کند. بنابراین بازدهی عملکرد فرد را پایین میآورد. رفتار تکانشی میتواند به دلیل فشار عصبی، اختلال شخصیتی و یا تربیتی باشد.
4. شناخت تیپ شخصیتی؛
هر فردی بنا به تیپ شخصیتی که دارد به روشهایی مختلفی میتواند یک مسئله را حل کند، اما باید با تمرین درست مهارت حل مسئله، از بروز مشکلاتی مثل تخمین اشتباه منابع مورد نیاز، طرح اشتباه حل مسئله و سایر اشتباهات جلوگیری کرد. همان طور که میدانید مهارت حل مسئله نیاز به تمرین دارد و به مرور زمان میتوان در آن متبحر شد.
با تقویت مهارت حل مسئله، دستیابی به موفقیت تضمینی است.
هر چند که یادگیری مهارت حل مسئله راحت به نظر میرسد، اما یادگیری آن میتواند باعث موفقیت در زندگی شود. اگر هنوز به درآمد موردنظرتان نرسیدهاید یا وضعیت سلامتتان تا وضعیت ایدهآل مورد نظر فاصله دارد، تمام اینها مسئلههایی هستند که حل نشدهاند! در واقع هدفی که به آن نرسیدهاید، همان مسئلهای است که نتوانستهاید حل کنید.
کارلیب به شما توصیه میکند که تکنیکهای حل مسئله که در این مقاله گفته شد را تمرین کنید تا بتوانید در موقعیتهای مختلف زندگی روزمزتان از آنها برای تصمیمگیری درست استفاده کنید.
تو تصمیمات مدیریتی واقعا یک نفر دخیل نیست و یه تیم میشینن و مسئله رو موشکافی میکنن و بعد از حل مسئله با استراتژی های مدیریتی تصمیم میگیرن.
حل مسئله جز مهارتهای مدیرتی هست و خیلی خیلی مهمه
بازم درمورد این موضع مطلب بزارین
با اجازتون بازنشر شد
دستخوش
میتونیم توی سایت شما مطلب بنویسیم؟
حساب توییتری هم دارید؟
شماره تماستون برای مشاوره تلفنی چنده
گروه واتساپی هم دارید؟
شادکام و سلامت باشید
چطوری می تونم باهاتون ارتباط بر قرار کنم
این مطلب حرف نداشت