اصول مدیریت اخلاقی خیلی ساده است، این در حالی است که بسیاری از مدیران و سرپرستان آن را جدی نمیگیرند که در چنین شرایطی نتیجهای جز شکست نصیبشان نمیشود، اما در مقابل یک مدیر موفق میداند یکی از اصول مدیر موفق بودن، همین رهبری و مدیریت اخلاقی است. پس رهبری اخلاقی مسئلهای است که گریزی از آن ندارید، حتی در زندگی روزمره.
حتماً تا به حال تجربه کارهای گروهی را داشتهاید. میدانید که اختلاف نظر افراد مختلف در چنین گروههایی کاملاً طبیعی است. کارهای گروهی از پروژههای مدرسه و دانشگاه گرفته تا شرکتها و سازمانها. زیرا هر کس از دیدگاه خودش مسائل را بررسی میکند و همین باعث میشود، چنین کارهایی نتایج بهتری داشته باشند، اما مهم این است که نگذاریم این اختلاف نظرها به بحث و جدل بین اعضای گروه کشیده شود، یا حتی ممکن است شرایطی پیش آید که سود خوبی در انتظارتان باشد اما به قیمت زیر پا گذاشتن اعتماد مشتریان و یا اخراج افراد متعهد در سازمان باشد.
اینها همه شرایطی اخلاقی هستند که مدیران روزانه با آن سروکار دارند و باید تصمیم درستی در مواجهه با آنها بگیرند. تصمیم آنهاست که نشان میدهد آیا مدیریت اخلاقی خوبی دارند یا خیر؟ چگونه؟ تنها با رعایت کردن اصول اخلاقی و این یعنی همان مدیریت اخلاقی. پس با این مقاله از تیم کارلیب همراه باشید تا با مفهوم مدیریت اخلاقی و چگونگی اجرای آن بیشتر آشنا شویم.
مدیریت اخلاقی چیست؟
اگر این سوال را از افراد مختلفی بپرسید، جوابهای متفاوتی دریافت میکنید، اما با کمی دقت متوجه میشوید یک نکته در تمام این جوابها مشترک است و آن: "دانستن و انجام دادن آنچه درست است" ولی تفاوت پاسخها در تعریف کلمه "درست" است.
برداشت هر کس با هر عقیده و آدابی متفاوت است، زیرا اخلاق بر اساس هنجارهای اجتماعی بنا شده است یا بر اساس قواعدی فلسفی که با منطق سازگارند، که به مقتضای فرهنگ و حتی زمان، فرق میکنند.
پس مهم این است که شما به عنوان رهبر، مدیر یا رئیس یک مجموعه، شرایط محیط کاریتان را بسنجید و بر اساس آن یکسری بایدها و نبایدهایی برای خودتان و همکارانتان تعریف کنید، تا بتوانید مدیریت اخلاقی را به درستی اجرا کنید. این بایدها و نبایدها، اصول مشترکی هستند که به طور کلی نحوه اجرای صحیح مدیریت اخلاقی را به شما یادآور میشود.
نحوه اجرای مدیریت اخلاقی
همانطور که گفته شد بسته به موقعیت و شرایط کاری، مدیریت اخلاقی و ضوابط آن میتواند متفاوت باشد، اما نکاتی که قرار است در ادامه آنها را بررسی کنیم به شما در تعیین استانداردهای اخلاقی کمک میکند.
1. ارزشهای سازمانی تعریف کنید.
وقتی شما به عنوان مدیر یک مجموعه معرفی میشوید، دیگران به شما به عنوان یک مدیر با اخلاق نگاه میکنند و شما را به نوعی الگوی خود قرار میدهند.
شما در واقعیت نیز باید همینطور باشید که برای تحقق آن لازم است ابتدا ارزشهای سازمانیتان را بدانید بهطوریکه بتوانید آنها را در کسبوکار روزمرهتان به کار بگیرید و به همکارانتان نیز منتقل کنید.
کسی در این مسیر موفق میشود که پایبند به بالاترین استانداردها و شرافت و راستی و درستی، باشد و به همین دلیل است که هر کدام از مدیران بخشهای مختلف، باارزشهای سازمانی این شرکت، هماهنگ هستند.
این ارزشهای انسانی یا به بیان دیگر، قواعد رفتاری معمولاً از هیئتمدیره و بیانیه ماموریت، نشأت میگیرند و شما موظف هستید این قوانین را به وضوح برای همکاران خود شرح دهید.
اینجاست که افراد شما متوجه میشوند که چرا رفتار اخلاق مدارانه اهمیت دارد، پس، بیشتر علاقهمند میشوند که مطابق با اصول اخلاقی رفتار کنند. فراموش نکنید که در تعیین این ارزشهای سازمانی رضایت مشتری و ارباب رجوع را نیز در نظر بگیرید.
2. ارزشهای شخصی خود را بشناسید.
نکته اول به کل سازمان مربوط میشود تا همه افراد در مسیر درستی قرار بگیرند و به هدف نهایی نزدیک شوند، اما به تنهایی کافی نیست.
مدیر یک مجموعه باید ارزشهای شخصی خودش را نیز بشناسد و آنها را هم مانند ارزشهای سازمانی دنبال کند.
شما تنها با پرسیدن چند سوال از خودتان میتوانید به این ارزشها پی ببرید، مثل:
کدام استانداردهای رفتاری برای مجموعه من واقعاً اهمیت دارد؟ کدام ارزشهای خاص را در مدیران دیگر تحسین میکنم که باید در خودم تقویت کنم؟ آیا این ارزشها در خودم نیز وجود دارند؟ آیا هنوز هم با این ارزشها زندگی میکنم، حتی اگر آنها مرا در معرض معایب رقابتی قرار دهند؟ پاسخ این سوالها به شما کمک میکند مدیریت اخلاقی بهتری داشته باشید.
3. جو مثبت در سازمان ایجاد کنید.
حالا که از ارزشهای خود و مجموعهتان مطمئن شدید، باید دست به کار ساختن محیطی مناسب برای تیم و سازمانتان شوید.
این نکته هم از خودتان شروع میشود، یعنی یک الگوی خوب بودن، بهترین راه برای انجام این کار است.
افراد در رفتارشان از شما پیروی میکنند و آنها هم بهنوبه خود الگوی افراد دیگر میشوند.
این پیامدهای ادامه دارد که “اثر فزونگر” نامیده میشود، میتواند بهسرعت فراگیر شود.
برای مثال، اگر صداقت بهعنوان اولویت اول در لیست ارزشهای شما قرار بگیرد، مطمئن باشید که تمامی افراد در اطرافتان این موضوع را درک کردهاند. همچنین این موضوعات میتواند در جلسات گفتگوی همگانی نیز مطرح شود، تا به راحتی اعضای تیمتان را از ارزشها آگاه کنید و اجازه بدهید آنها هم آزادانه ایدههایشان را به شما منتقل کنند.
فراموش نکنید که پیامدهای رعایت نکردن اصول اخلاقی مجموعه و انجام دادن کارهایی که به ارزشهای شرکت ضربه میزند یا قوانین را نقض میکند را نیز به آنها یادآور شوید.
این پیامدها به هیچ وجه نباید تنبیهی و کیفری باشند، اما باید بهگونهای باشند که استانداردهای رفتاری مورد انتظارتان را به اعضای گروه یادآوری کند.
مهمتر از همه یادآوری پیامدهای مثبت است. شما باید به افرادی که کاملاً مطابق با ارزشهای سازمانی رفتار میکنند، پاداش بدهید. حتی در قالب یک “تشکر ساده” هم میتوانید قدردانی کنید. با این کار افراد بیشتری اصول اخلاقی را رعایت کنند.
4. معضلات اخلاقی را به موقع شناسایی کنید.
معضلات اخلاقی به منزله اعلام وضعیت قرمز هستند و این شما هستید که به عنوان مدیر یک مجموعه باید آن را شناسایی و با آن مقابله کنید.
به خصوص زمانی که شرایط خاصی مانند خرید، استخدام، اخراج کردن، ترفیع و محاسبه پاداش هستید، زیرا چنین موقعیتهایی معضلات اخلاقی را به خود جذب میکنند، پس باید بسیار محتاط عمل کنید.
بگذارید با یک مثال توضیح دهیم، فرض کنید در جلسهای هستید و همکار شما قول افزایش 20 درصدی درآمد به شما و مجموعهتان میدهد، در حالی که شما میدانید نهایت سود حاصل از پروژه مورد بحث، 5 درصد است! اغراق همکار شما به معنای زیر پا گذاشتن اصل صداقت است.
واکنش شما در این موقعیت چه خواهد بود؟ در حالی که او یک دوست و همکار صمیمی برای شماست، اما ندارد. آیا باید از او حمایت کنید یا واقعیت را با دیگر مدیران اجرایی در میان بگذارید؟
یا حتی شرایطی که خودتان مرتکب خطایی شدهاید، در چنین شرایطی چه کار میکنید؟ آیا به آن اعتراف میکنید یا سعی در پوشاندن آن دارید؟ پیشنهاد میکنیم به ندای درون خودتان گوش کنید. زیرا وجدان شما با ایجاد تشویش و اضطراب، آن را به شما اطلاع میدهد و اگر واقعاً موقعیت پیش آمده با ارزشها و باورهای اصلیتان در تضاد بود، توقف کنید و پیش از هر اقدامی، کاملاً منطقی به آن فکر کنید.
5. با معضلات اخلاقی مقابله کنید.
شناسایی معضلات اخلاقی یک موضوع است و تصمیم گیری راجع به اینکه در چنین موقعیتهایی چه تصمیمی باید گرفت، یک موضوع دیگر است. جدا از اینکه به خاطر روابط با همکاران و حتی دوستانه، در بسیاری از موقعیتها عمل کردن به آن تصمیم بسیار دشوار است، اما در اینجا چندین راه برای مقابله با معضلات اخلاقی را مرور میکنیم:
- از قبل چنین موقعیتهایی را پیشبینی کنید و خودتان را برای مقابله با آن آماده کنید.
بهتر است این تمرین را به صورت تیمی با همکارانتان انجام دهید تا آنها نیز این موقعیتها را بشناسند و بتوانند با آن مقابله کنند. - قبل از هر اقدامی مجدداً به تصمیم که گرفتهاید فکر کنید.
به این فکر کنید که این تصمیم شما قرار است عمومی شود و جنبهای از مدیریت اخلاقی شما را نشان میدهد. پس اگر این تصمیم عمومی شود، چه احساسی خواهید داشت؟ آیا به آن افتخار خواهید کرد؟ اگر پاسختان منفی است، در تصمیمتان تجدیدنظر کنید. - حتماً مشورت کنید.
کمک گرفتن از دیگر افراد در موقعیتهای دشوار، به شما کمک میکند که منطقیتر به قضیه نگاه کنید و تصمیمات بهتری بگیرید، زیرا ممکن است دیگران از جنبه دیگری به قضیه نگاه کنند که از دید شما جا مانده است.
نگران نباشید حتی مدیران موفق هم در شرایط دشوار از دیگران مشاوره میگیرند. فقط از کسی که برای مشورت انتخاب کردهاید مطمئن باشید تا مبادا شما را از مسیر رهبری اخلاقی منحرف کند.
6. شجاعت به خرج دهید.
اگر به نکته پنجم برگردید، اشاره کردیم که قبل از هر اقدامی به تصمیمی که گرفتهاید فکر کنید! چرا؟ زیرا اگر خودتان از تصمیمی که گرفتهاید مطمئن باشید و از تمام جنبهها بررسی کرده باشید، ممکن اگر برای دیگران هم عجیب باشد در حالی که مطمئن هستید حق با شما بوده است، اما بازهم پیامدهای ناخوشایندی را تجربه خواهید کرد.
برای مثال اگر متوجه خطای کاری یک نفر از همکارانتان شدید باید به او تذکر دهید. کاری که میکنید کاملاً درست است، اما ممکن است همکار شما شغلش را از دست بدهد!
در حالی که این طبیعی است که گاهی به عنوان یک مدیر، احساس ناراحتی کنید، اما درسی که این موقعیتهای سخت به شما میدهد این است که به خودتان و غرایز خود اعتماد داشته باشید.
اگر شما مضطرب نباشید و خونسردیتان را حفظ کنید و منطقی به قضیه نگاه کنید، غریزهتان شمارا به سمت مسیر درست هدایت خواهد کرد، بنابراین مدیریت استرس را تمرین کنید.
با رعایت این نکات به یکسری باید و نباید کلی برای خودتان و مجموعهتان میرسید که میتواند به شما در مسیر مدیریت اخلاقی درست کمک کند، اما آنچه مهمتر است حفظ این نکات تا پایان مسیر است تا مبادا به شکست منتهی شود و به عنوان یک مدیر بی اخلاق شناخته شویم.
عواملی که منجر به شکست مدیریت اخلاقی میشوند
"لیندا فیشر"، کارشناس مدیریت اخلاقی در این رابطه میگوید، عواملی که منجر به شکست مدیریت اخلاقی میشود بر دو نوع هستند:
1. علل فردی
نادیده گرفتن مرزها مانند ارزشهای سازمانی یا مجموعه قوانین صنعتی، همرنگ جماعت شدن (وقتی همه آن را انجام میدهند، چرا من انجام ندهم؟) و عدم خویشتن داری.
2. علل سازمانی
نبود الگوهای مثبت، نبود استانداردهای مدون رفتاری و تربیتی و نداشتن مسئولیت پذیری اجتماعی.
قطعاً تا به اینجا، به اندازه کافی با مفهوم مدیریت اخلاقی آشنا شدهاید، الان وقت آن رسیده است تا خودتان را بسنجید و ببینید آیا شایستگی لازم برای رهبری اخلاقی یک مجموعه را دارید یا خیر؟ چگونه؟ کافی است ویژگیهای یک مدیر اخلاقی را بدانید و ببینید آیا با شخصیت شما مطابقت دارد یا نه.
ویژگیهای مدیر با اخلاق حرفهای
ویژگیهای یک فرد موفق برای داشتن اخلاق حرفهای در مدیریت شامل:
1. صلاح مجموعه را بر منافع شخصی خودش مقدم میداند.
خیلی از مواقع به عنوان مدیر یک مجموعه در شرایطی قرار میگیرید که باید تصمیمی بگیرید که ممکن است به صلاح شخص شما نباشد، اما منافع تیمتان را به دنبال دارد.
مقدم دانستن آن بر منافع شخصی ممکن است به اندازهی تعریف مدیریت اخلاقی دشوار باشد، اما نتیجه خوبی در انتظار شما خواهد بود.
لازم نیست حتماً مثل خیلی از رهبران در نبردی بمیرید یا به زندان بروید تا شایستگی لازم را داشته باشید. فقط کافی است خود و منافع شخصیتان را کنار بگذارید و کاری را انجام دهید که به خیر سازمان یا افرادی است که در قبالشان مسئولید.
2. خیلی در نقش و موقعیت خود غرق نمیشود.
درست است که باید در انجام مسئولیتی که به شما واگذار شده است دقت کنید تا بتوانید جایگاهتان را حفظ کنید، اما در عین حال باید کمی شوخ طبعی هم داشته باشید.
این خصلت انسانها است. فراموش نکنید که رهبران انسانند و باید انسان بمانند. پس اگر خیلی جدی از قلمرو مدیریتتان محفاظت کنید کارایی شما کاهش مییابد و ادعایتان دربارهی رفتار اخلاقی بیارزش میشود.
3. منصف است و محترمانه برخورد میکند.
مهمترین خصوصیت در مدیریت اخلاقی همین ویژگی است. نحوهی رفتار شما با کسانیکه با آنها سروکار دارید، فارغ از اینکه جامعه چه نگاهی به آنان دارد، نشان میدهد به چشم دیگران چگونهاید و در حقیقت چه کسی هستید.
فراموش نکنید که همه برابر آفریده شدهاند. این به این معنا نیست که همهی افراد با هم یکی هستند یا آنکه توانایی و استعداد برابر دارند بلکه یعنی همهی افراد به یک اندازه ارزشمند، و شایستهی رفتار محترمانه هستند.
اگر شما به عنوان یک مدیر، چنین رفتاری داشته باشید قطعاً درس بزرگی برای اطرافیان خواهد شد، چون شما الگوی یک مجموعه هستید.
4. در معاملات روراست و صادق است.
قطعاً همکاری شما با دیگران به افرادی که در مجموعه خودتان هستند، ختم نمیشود. پس لازم است در همه معاملات رو راست باشید.
به عنوان یک همکار خوب و قابل اعتماد، وقتی به عنوان فردی راستگو و منصف شناخته شوید این آوازه به سازمان شما هم منتسب میشود و سایر سازمانها خواهان برقراری ارتباط با شما میشوند.
5. روابط عمومی مناسب دارد.
حتماً سعی کنید بین خود و همکارانتان راههای ارتباطی داشته باشید و آنها را حفظ کنید. به گونهای که همه بدانند که شما اجازه میدهید از مسائلی که برایتان مهم است و هر اطلاعات مهم دیگر باخبر شوند، با این کار اعتمادشان به شما بیشتر میشود. در نتیجه شایعات، کنایهها، شکها و دلخوریها به میزان چشمگیری کاهش پیدا میکند.
6. مهارتهای فردی خود را تقویت میکند.
- مهارتهایی مثل تقویت زبان بدن، حالت چهره، تن و گام صدا و… .
- توجه به ارتباط غیرکلامی برای نشان دادن توجه و احترام.
- بهبود مهارت گوش دادن فعال.
- تلاش برای شفافیت در انواع ارتباطات کلامی و نوشتاری.
- افزایش همدلی.
- درک بهتر روابط بین فردی.
- تلاش برای رسیدن به فهم بهتری از خود و خودشناسی.
7. تفاوتی بین اقوام و گرایشها قائل نمیشود.
فراگیر است. فراگیر بودن به این معناست که با همه اقوام، نژادها، طبقات، فرهنگها، گرایشهای مختلف و... کار کنید و تمایل به استخدامشان داشته باشید.
همچنین دیگر افراد مجموعهتان را به یادگیری سنتها و دیدگاههای یکدیگر و احترام به این دیدگاهها دعوت کنید تا بحث بدون جانبداری دربارهی آنها هنگام بروز تعارض یا مخالفت داشته باشید.
8. شجاعت ترک سِمَت و حتی استعفا دارد.
وقتی کسی مدیریت اخلاقی را تمرین میکند، میداند که باید در جهت ارتقا شخصیت خودش تلاش کند. به بیان دیگر، سازمانها، شرکتها، تیمها و... باید در مسیر بالغ شدنشان رشد و تغییر کنند.
یک رهبر اخلاقی خوب تشخیص میدهد چه زمانی همهی کارهای لازم را انجام داده یا چه زمانی سازمان برای ادامهی رشد خود نیاز دارد فرد دیگری سکان هدایت مجموعه را به دست گیرد. شجاعت اعتراف به چنین کاری یا حتی استعفا از هر کسی برنمیآید.
موفقیت کاری با اخلاق حرفهای در مدیریت
مدیریت اخلاقی از جمله اصول هر کاری است، حتی رهبریهای غیر رسمی که ممکن است در طول روز با آنها برخورد داشته باشیم مثل مدیریت ساختمان و...
شاید به دید خیلی از افراد مسئله سادهای باشد، اما به نتیجه آن فکر کنید که شما به عنوان فرد منصف، درستکار و با اخلاق شناخته میشوید. چه چیزی با ارزشتر از این؟
این مقاله و دیگر مقالات وبلاگ کارلیب به شما به رشد و تقویت شخصیتتان کمک میکند تا بهتر بتوانید شغل آیندهتان را مدیریت کنید. کارلیب در انتخاب مسیر شغلی شما نیز یاریتان خواهد کرد، کافیست به آدرس karlib.ir سری بزنید.
بی نظیر هستید
محتوا خوبی بود
یه سوال داشتم مشاوره حضوری هم دارید
چطوری میتونیم از آخرین مطالبتون باخبر بشیم
مشاوره آنلاین هم دارید
این مطلب حرف نداشت
چه مطلب خوبی
متشکرم
حرف نداشت👌🏻
علیرضا جان عالی بود
هزینه مشاورتون چنده؟