روش قدیمی رئیس بودن به پایان رسیده است.! رهبر دیگر نمیتواند صدور دستورات را تنها وظیفه خود بداند، مگر اینکه فردی نظامی باشد. این امر دیگر در کسب و کارها جوابگو نیست. در دنیای امروز بیشتر کسب و کارها درمییابند که رهبری با مهارتهای کوچینگ مؤثر راهی مطلوبتر برای پیشرفت است.
از طرف دیگر برخی افراد و شرکتها هستند که خدمات مربیگری در اختیار کسب و کارها میگذارند. کارمندان دیگر فقط برای حفظ شغل خود نمیخواهند کار کنند. آنها میخواهند کار کنند تا بخشی از سازمان یا چیزی بزرگتر از خودشان باشند.
مدیران عالی راه ایجاد تعلق و تعهد سازمانی و نحوه تأثیرگذاری بر انگیزه را در تیمهای خود میدانند. راهکار از طریق مهارتهای اساسی کوچینگ صورت میپذیرد. البته کوچینگ فقط به کسب و کار منتهی نمیشود، بلکه به مهارتهای و زندگی شخصی نیز مرتبط است.
برای آشنایی بیشتر با کوچینگ در ادامه به تعریف آن و بیزینس کوچینگ پرداخته، سپس به ترتیب به سبکهای مختلف مربیگری، اهمیت و مزایای آن و مهارتهای آن میپردازیم، نهایتا افراد مشهوری که از کوچینگ بهره بردهاند را معرفی میکنیم.
کوچینگ چیست؟
کوچینگ دارای تعاریف مختلفی است. شاید این واژه قدیمی باشد، اما بهتازگی رواج بیشتری پیدا کرده است. عملکرد کوچ و کوچینگ بر روی مهارتهای فردی، مهارتهای کسب و کار و مهارتهای زندگی بسیار مؤثر بوده و همین امر و گستردگی نفوذ آن، موجب شده دارای تعاریف و تعابیر مختلفی باشد. البته معنی آن به فارسی مربیگری میشود؛ اما در ایران نیز از اصطلاح اصلی آن یعنی کوچینگ استفاده میشود.
یکی از تعاریف جالب توسط ویتمور در سال 2003 انجام گرفته است:
«باز کردن قفل پتانسیل یک فرد برای به حداکثر رساندن عملکرد آن» این امر به افراد کمک میکند بهجای اینکه آموزش ببینند، خود آنها را تجربه کرده و یاد بگیرند.
در جای دیگر گرنت تعریف کرده است:
«یک فرایند مشارکتی، متمرکز بر راهحل، نتیجه گرا و سیستماتیک که در آن مربی یا همان کوچ پیشرفت عملکرد، تجربه زندگی، یادگیری خودگردان و رشد شخص دیگری را تسهیل میکند.»
دوانی میگوید: «کوچینگ هنر تسهیل عملکرد، توسعه و یادگیری دیگری است.»
یک تعریف کلی توسط ICF (فدراسیون بینالمللی کوچینگ) اعلام شده است:
«یک همکاری حرفهای بین کوچ (مربی) واجد شرایط و یک فرد یا تیمی که از دستیابی به نتایج حرفهای بر اساس اهداف تعیین شده توسط فرد یا تیم پشتیبانی میکند.»
بیزینس کوچینگ (Business Coaching) چیست؟
در سالهای اخیر تعاریف زیادی از بیزینس کوچینگ یا کوچینگ کسب و کار شنیدهایم. مربیان کسب و کار معمولا خود، کارآفرینان و صاحبان مشاغل باتجربه هستند که تصمیم میگیرند از استعداد خود برای ایجاد و رشد تجارت افراد دیگر کمک بگیرند تا به اهدافشان برسند. افراد معمولا برای نواختن ساز، یک معلم انتخاب میکنند. به همین ترتیب، اگر یک ورزشکار بخواهد مهارتهای خود را ارتقا دهد، بهترین کاری که میتواند انجام دهد عضویت در تیمی است که مربی فوقالعادهای دارد.
افراد معمولا از این منطق و واقعیت که مربیان بزرگ، سریعترین مسیرهای موفقیت هستند برای اکثر موارد استفاده میکنند؛ اما در مورد رشد تجارت، از این منطق غافل میشوند.
کوچهای کسب و کار معمولا کارآفرینان خبرهای هستند که میدانند چه کاری برای موفقیت در کسب و کار لازم است. صاحبان کسب و کار معمولا با پرداخت مبلغی میتوانند این مربیان تجارت را کنار خود داشته باشند تا اهداف خود را تعریف کرده، چشم انداز را برای تجارتشان صیقل داده و مجموعهای از استراتژیها را تنظیم کنند که به مالک در رسیدن به اهداف و چشم اندازشان کمک میکند.
اگر صاحب کسب و کار در طول مسیر با مشکلی روبرو شود و یا به مسئلهای برخورد کند که جوابش را نداند، کوچ (مربی) میتواند کمک کند تا مشکل موردنظر حل شود و به جواب مناسب مسئله برسد.
داشتن کوچ کسب و کار تقریبا مانند داشتن یک شریک باتجربه در تیم خود است و ارزشی که آنها به صاحبان مشاغل ارائه میدهند فراتر از پولی است که در قبال آن دریافت میکنند.
فرقی نمیکند که کسب و کار شما در چه سطحی قرار دارد. آیا به احیا احتیاج دارد؟ آیا میخواهد به سطح بالاتری برسد؟ به هر حال بهترین راهحل بیزینس کوچینگ است، یعنی به خدمت گرفتن مربی حرفهای تجارت یکی از مؤثرترین گزینههایی است که در دسترس دارید.
سبکهای مختلف کوچینگ را بشناسید
مربیان یا همان کوچها، مانند مشاوران از رشتههای مختلفی مانند روانشناسی، مدیریت، آموزش، ورزش و بهداشت تشکیل شدهاند. مربیان هر کدام با توجه به نوع کوچی که هستند تمرکزهای متفاوتی دارند. یک کوچ ممکن است بر رویکرد ذهن آگاهی تمرکز و مربی دیگر بر رویکرد بصری تمرکز کند.
روشهای مختلفی برای کوچینگ وجود دارد در ادامه به تعریف چند سبک محبوب در این زمینه پرداخته میشود. به یاد داشته باشید در توضیحات سبکها منظور از کوچ همان مربی و منظور از کوچینگ، مربیگری بوده و مراد از مشتری، صاحب کسب و کار یا فرد مورد حمایت است که برای سبکهای مختلف کوچینگ یک مشتری به حساب میآید.
1. سبک کوچینگ دموکراتیک
این نوع سبک مربیگری نوعی از مربیگری مشارکتی است و از همان اصول عمومی دموکراسی پیروی میکند. منافع، نگرانیها و انتخابهای افراد درگیر در نظر گرفته میشود.
در این سبک، مشتری نقش تعیینکنندهای در تعیین اهداف مربیگری و روشهای استفادهشده برای دستیابی به آنها دارد. درحالیکه ورودی مشتری، یکی از عناصر اساسی کوچینگ دموکراتیک است؛ اما این کوچها هستند که حرف آخر را میزنند.
این سبک کوچینگ مهارت و کیفیت مشتری را بهصورت زیر مورد تشویق قرار میدهد:
- انگیزه؛
- صلاحیت همکاری؛
- خودکارآمدی؛
- خلاقیت؛
- تعهد به اهداف؛
- الهام بخشیدن؛
- بهرهوری؛
- توانمندسازی؛
2. سبک کوچینگ خودکامه؛
سبک مربیگری خودکامه همان سبک استبدادی است. این سبک بسیار متفاوت از رویکرد دموکراتیک بوده، زیرا مربیان یا همان کوچهای خودکامه نقش رهبری مستحکم یا حتی دیکتاتور را دارند که فاقد نظر مشتری هستند؛ یعنی به نظر مشتری اهمیت چندانی نمیدهند.
در این سبک، بین مشتری و کوچ یک شکاف مشخص وجود دارد که مربی خودکامه تصمیمگیری را تنها وظیفه خود میداند. نسخه افراطی مربی خودکامه به این گونه است که اغلب همه روشها و فرایندهای مربیگری را درست مانند رهبری خودکامه دیکته میکند.
شاید در نگاه اول کوچینگ خودکامه، سبکی منفی به نظر برسد؛ اما بهتر است بدانید گاهی شرایطی به وجود میآید که بهترین روش همین مربیگری خودکامه است و رویکرد مشارکتی بهینه نیست.
بهطور مثال مواردی که استرس و اضطرار زیاد باشد بهترین سبک همین خودکامه است. البته در این سبک کوچ باید از مهارت کافی برای تصمیمات مدیریتی کلیدی برخوردار باشد. این سبک از مربیگری نتایج و ویژگیهای مشتری را بهصورت زیر مورد تشویق قرار میدهد:
- بهرهوری؛
- اعتماد به مربی؛
- کاهش استرس؛
- رسیدن به هدف واقعبینانه؛
- کاهش ابهام.
3. سبک کوچینگ عدم مداخله؛
رویکرد در این سبک از مربیگری بهگونهای است که مشتریان دارای خودکارآمدی برای دستیابی به اهداف خود هستند و به اولویتهای خود با حداقل دخالت رهبری دست مییابند.
این سبک از کوچینگ چنان انعطافپذیر است که غالبا بهعنوان یک رویکرد «رهبری صفر» شناخته میشود. در این سبک، کوچ تنها یک همراه است و بیشترین تصمیم را مشتری یا همان صاحب کسب و کار میگیرد و کوچ فقط نظارت دارد و کمترین دخالت را دارد. در این سبک مهارت و کیفیت مشتری بهصورت زیر قابل تشویق است:
- خود توانمندسازی؛
- خودکارآمدی؛
- اعتماد به نفس؛
- خود مدیریتی؛
- توانایی در تصمیمگیری؛
- آزادی؛
- خودمختاری؛
4. سبک کوچینگ جامع؛
در این سبک مربیگری، باید تمام حالات و رفتار فرد در نظر گرفته شود. این رویکرد با درک ارتباط چندین حوزه زندگی، به تمام جنبههای مشتری مربوط میشود.
در این سبک، مربی سعی میکند علاوه بر اینکه بر جنبههای کسب و کار به زندگی مشتری خود جهت ببخشد، در زندگی شخصی او مثل رفتار با خانواده و دوستانش نیز نفوذ کند.
این سبک از کوچینگ مزایا و ویژگیهای مشتری را بهصورت زیر مورد تشویق قرار میدهد:
- احساس درک شده؛
- اعتماد به روابط مشتری و مربی؛
- کشف احساسات و انگیزههای عمیق؛
- شناسایی راهحلها؛
- بهبود عملکرد در کل زندگی فردی (ذهن، بدن، احساسات و روحیه)؛
- بهبود عملکرد رفاه در چندین حوزه (خانواده، کسب و کار، خانه و بهداشت).
اهمیت کوچینگ کسب وکار
اکثر کارآفرینان و مبتدیان احساس میکنند که میتوانند به تنهایی کسب وکار خود را اداره کنند و با استفاده از مطالب موجود در اینترنت بهعنوان راهنما، کار خود را پیش ببرند و بهمرور زمان پیشرفت کنند.
متأسفانه متداول است که صاحبان مشاغل فکر میکنند کوچینگ مشاغل اتلاف وقت است و به غیر از تخلیه کیف پول خود کاری انجام نمیدهند و برای این امر برنامهریزی ندارند.
این در حالی است که مشاغل بزرگ و کوچک ممکن است هر چند وقت یکبار برای حفظ سلامت و ارتباط خود نیاز به کمک یک کوچ حرفهای داشته باشند. وجود کوچ در هر کسب و کاری بهقدری ضروری است که بهتر است بخشی از استراتژی کلی مشاغل باشد. اهمیت کوچینگ کسب و کار در استراتژی مشاغل به دلایل زیر است:
اول: در دسترس بودن منابع خارجی قابلاعتماد برای کمک به رشد تجارت.
دوم: ضرورت در دسترس بودن و قابلاطمینان بودن متخصصین ماهر در شرایط متنوع تجارت امروزی.
سوم: بازگشت سرمایه توسط کوچینگ کسب و کار بهطور غیرمستقیم.
مزایای کوچینگ برای افراد سازمان
اگر تا به حال در رابطه کوچینگ بودهاید، از فرایند پر فایده آن مطلع هستید. این فرایند میتواند به افراد در طیف وسیعی از نیازها کمک کند و حتی میتواند در سطح شخصی به نفع آنها باشد.
مربیگری برای تقویت اعتماد به نفس، بهبود عملکرد و ایجاد مهارتهای ارتباطی مؤثر شناخته شده است. مربی در زندگی شخصی و حرفهای بسیار میتواند تأثیرگذار باشد. در ادامه برخی از این مزایا را میشماریم:
1. ایجاد اهداف و اقدام برای رسیدن به آنها؛
کوچینگ به فرد این فرصت را میدهد تا اهداف شغلی خود را به روشی واقعبینانه تعریف کند. با کمک یک کوچ میتوان این اهداف را تعیین کرده و سپس در جهت رسیدن به آنها تلاش کرد.
این امر دستیابی به اهداف را افزایش میدهد. اهداف معمولا با دارا بودن دو جنبه به موفقیت نزدیک میشوند:
جنبه اول: ساخت مجموعه مهارتها توسط فرد؛
جنبه دوم: رفتار حرفهای فرد.
وجود کوچ در یک سازمان موجب میشود تا به افراد برنامه بدهد و افراد قدمهایی را که برای رسیدن به اهداف طی میکنند ثبت کرده تا سازمان بتواند پیشرفت به وجود آمده را ردیابی کند.
2. افزایش سطح تمایل؛
کوچینگ با بازخورد منحصر به فرد و تشویق فراوان، شرکتکنندگان را درگیر خود میکند. وقتی فردی با محل کار خود درگیر میشود بهطور مؤثرتری به تیم و سازمان کمک میکند.
این مشارکت همچنین به افزایش نرخ ماندگاری و بهرهوری کمک میکند. سطح تعامل افراد در روابط مربیگری میتواند منجر به دادن راهی به سازمان برای بررسی منظم رابطه و ایجاد پیشرفت شود.
3. داشتن مکان ایمن برای بهبود چشم انداز؛
داشتن یک مربی حرفهای به فرد فضای امنی را میدهد تا بتواند هنگام بروز مسائل حساس به گفتگو بپردازد. کوچ مانند یک شرکتکننده شخص ثالث عمل میکند. همین امر موجب میشود تا بدون احساس ترس و وحشت توسط شخصی که درون سازمان است، چشم انداز درست درک کند.
این امر تنها در صورتی امکانپذیر است که راهی مطمئن برای ارتباط کوچ با افراد سازمان وجود داشته باشد. استفاده از مکان امن برای تشویق و پیشرفت بسیار مهم است. این اجازه میدهد تا برای یادگیری عمیقتر، سطح بالاتری از مهارتهای فردی را به خدمت درآورد.
4. سطح عمیقتر یادگیری؛
بیزینس کوچینگ فقط به بهبود مهارتهای یک فرد در محل کار ختم نمیشود. یادگیری وارد سطح عمیقتری میشود. از طریق مربیگری، یک فرد میتواند در مورد خود بیشتر بیاموزد.
فرد میتواند دریابد که دیگران چگونه او را درک میکنند و در زمینههایی از شخصیت خود که متوجه کاستی میشود، پیشرفت کند.
بهعلاوه مربیگری کسب و کار، یادگیری را به سطحی فراتر از یادآوری و درک میرساند. فرد میتواند مهارتهای ارائهشده توسط مربی خود را به کار گیرد و آنها را در موقعیتهای جدید در فضای یادگیری ایمن خود به کار گیرد. این نوع کاربرد در موقعیتهای مختلف باعث تقویت مهارت در فرد میشود.
5. ایجاد آگاهی شخصی؛
یک کوچ میتواند به افراد روشهایی برای بهبود آگاهی ارائه دهد. البته به یاد داشته باشید افرادی که تحت تعلیم یک مربی هستند شاید در آینده، خود نیز بتوانند به یک مربی عالی تبدیل شوند.
نکته مهمی که به وجود میآید این است که مربیان میتوانند به افراد کمک کنند تا از نقاط کور خود آگاه شوند. این نقاط کور نقاطی از کار یا شخصیت فرد بوده که ممکن است فرد متوجه نشود در آن نقاط به پیشرفت نیاز دارد، اما با وجود کوچ متوجه مهم بودن آن نقاط برای پیشرفت میشود.
هنگامیکه فرد از این زمینهها آگاه شود، میتواند با مربی همکاری کند تا بهبود آنها را آغاز کند. یک روش عالی برای ایجاد آگاهی شخصی، ارزیابی شخصی است. این ارزیابیها با استفاده از راهنماییهای مربی بهراحتی قابل انجام بوده و نتایج مثبت حاصل میشوند.
از طریق ایجاد آگاهی شخصی، فرد میتواند نقاط ضعف ناشناخته خود را به نقاط قوت قابلفروش تبدیل کند. این آگاهی شخصی، تقویتکننده اعتماد به نفس افراد در برنامههای توسعه استعداد است و میتواند در نقشهای بعدی کمک کننده باشد.
با مهارتهای ضروری کوچینگ آشنا شوید
یک مربی خوب باید دارای مهارتهایی باشد. بهطور کلی، یک مربی از مشتری خود در دستیابی به اهداف یا راهحلهای خاص، تغییر فرایندها و رشد شخصی حمایت میکند؛ اما چه مواردی یک مربی متوسط را از یک مربی بزرگ و قدرتمند متمایز میکند؟
1. تعیین هدف؛
اولین و اصلیترین مهارت کوچینگ داشتن توانایی استخراج اهداف واضح، دست یافتنی، کاملا مشخص و برانگیزاننده از مشتری است. اهداف و نقاط عطف مناسب، اقدامات را راهنمایی میکنند و انرژی مشتریان را بر روی یک هدف مشخص متمرکز میکنند.
در اینجا نیز باید اهداف SMART باشند یعنی اهداف همیشه مشخص، قابلاندازهگیری، قابلدستیابی، واقعبینانه و بهموقع باشند. در اینجا لازم است به یکی دیگر از مهارتهای مربیان اشاره کرد. یک کوچ بزرگ باید بتواند مشکلات را بهعنوان راهحل دوباره تنظیم کند.
2. فعالانه گوش دادن؛
یک مهارت عالی کوچینگ گوش دادن فعال به مشتری بوده که نهایتا به جمعآوری اطلاعات و سپس فیلتر کردن و شفافسازی آنها برای مشتری است.
شنونده فعال در اصل یک شنونده بیطرف و در عین حال درگیر است.
بنابراین یک مربی عالی باید سعی کند تا حد ممکن عینی باشد، توجه کامل خود را به هر مشتری نشان داده و علاقه واقعی نشان دهد. گوش دادن فعال شامل موارد زیر است:
- تکرار:
مربیان با تکرار کلمات یا جملات معنیدار به مشتریان خود نشان میدهند که واقعا میدانند چه چیزهایی برای آنها مهم است و آنها را بهدرستی درک میکنند. - تفسیر:
ارائه پیام با استفاده از کلمات مشابه توسط کوچ تأثیر زیادی دارد که مشتری متوجه شود واقعا به او اهمیت داده میشود. - جمعبندی:
یک مربی خوب در انتها، پیام اصلی مشتری خود را در جملات کوتاه خلاصه میکند. با این کار هم به مشتری و هم به خود اطمینان میدهد پیام مشتری را درک کرده است و روی موارد مهم تمرکز دارد.
3. درست مشاهده کردن؛
علاوه بر گوش دادن فعال به سخنان مشتری خود، نباید فراموش کنید که حرکات مشتری را مشاهده کرده و آنها را بخوانید. احساسات و افکار را دریافت کرده و تحلیل کنید. آیا مشتری در حالی که از همکار خود برای شما میگوید یا وقتی از شریک زندگیاش غمگین است واقعا عصبانی است؟ یا هیجانزده و مضطرب است؟
4. ایجاد رابطه و همدلی؛
مهارت بسیار مهم دیگر کوچینگ این است که به مشتری خود نشان داده شود که واقعا درک میشود. همدلی، اعتماد به نفس ایجاد میکند و عنصر مهم یک رابطه عالی کوچینگ است.
یک مربی عالی فقط یک چارچوب از یک فرایند مربیگری را دنبال نمیکند. هر مشتری و هر فرایندی متمایز از دیگری است و نیاز به پشتیبانی منحصر به فرد دارد. یک مربی عالی سعی میکند بفهمد چه چیزی میتواند به مشتری کمک کند تا سریعتر به هدف خود برسد یا راهحلی پایدار برای مشکل خود پیدا کند.
5. حس کنجکاوی در لحظه بودن در عین تمرکز به هدف؛
تفاوت دانستن و کشف کردن، کنجکاوی است. مهارت اساسی دیگر مربیان عالی، زنده نگه داشتن حس کنجکاوی است. مربی خوب سعی میکند قضاوت نکند و تا آنجا که ممکن بوده عینیت داشته باشد در حالی که میداند چه چیزی برای مشتری واقعا مهم است.
یک کوچ واقعی به اهداف یا مشکلات مشتری خود علاقه نشان میدهد و بهجای اینکه تنها بخواهد زودتر مسئولیت خود را به اتمام برساند و روی سؤال یا تکنیک بعدی تمرکز کند، در لحظه میماند. وقفهها را به حداقل میرساند و همزمان مکالمه را متمرکز کرده و روی هدف نگه میدارد. حفظ حس کنجکاوی در لحظه بودن در عین تمرکز بر روی هدف از جمله مهارتهایی است که یک مربی خوب را ایجاد میکند.
6. بازخورد صحیح دادن؛
بازخورد دادن به روش صحیح، یکی دیگر از مهارتهای اساسی مربیگری است. بازخورد نباید بهگونهای باشد که کبر و غرور از آن نتیجه شود. یک مربی متوسط و یا بد با بازخورد ناصحیح به مشتری خود این احساس را میدهد که منِ مربی از شما بهتر بوده و من متخصص هستم.
در حالی که یک کوچ حرفهای دارای بازخورد واضح، مرتبط، سازنده، متمرکز بر راهحل، مثبت و برانگیزاننده است. هدف این نیست که مشتری نسبت به کاری که انجام میدهد احساس بدی داشته باشد بلکه به وی کمک میکند تا راهحلهای جدید برای پیشرفت بهتر ارائه دهد. ارائه بازخورد به روش صحیح وسیلهای عالی برای ایجاد اعتماد مشتری به کوچینگ است.
7. پرسیدن سؤالات مناسب در زمانهای مناسب؛
پرسیدن سؤالات قدرتمند یکی از مهمترین مهارتهای کوچینگ است. سؤالات درست به مشتریان کمک میکنند تا اهداف خود را روشن کنند، همچنین پاسخها و راهحلهایی برای مشکلات خود پیدا کنند. دانستن انواع مناسب سؤالات و پرسیدن آنها در زمان مناسب رمز موفقیت در مربیگری است.
افراد معروف در جهان که از کوچینگ استفاده کردهاند
وقتی افراد معروف و سلبریتیهای موفق را میبینیم، غالبا میگوییم چه شانسی دارد! چگونه این راه پیموده است؟ باید بدانیم افراد مشهور هم مانند ما انسان هستند. افراد مشهور چگونه به اوج میرسند؟ و از پس چالشهایی که زندگی آنها را تهدید میکند برمیآیند؟ البته به کمک مربی یا مربیانی که در سبک زندگی خود دارند. در اینجا به چند تن از افراد مشهور در جهان اشاره میکنیم که در راه پیشرفت از کوچینگ استفاده کردهاند.
- بیل کلینتون؛
بیل کلینتون در زمان ریاست جمهوری خود، به دلایل شخصی و حرفهای از کوچ زندگی پشتیبانی خواست. این امر به او کمک کرد تا علیرغم دستاندازهای زیاد در جاده موفقیت، به یکی از محبوبترین و موفقترین سیاستمداران در صد سال گذشته امریکا تبدیل شود.
- هیو جکمن؛
هیو جکمن خواننده و بازیگر مشهور جهان از یک مربی مشهور در زندگی خود پیروی میکند. هیو اعلام کرده از وقتی از این کوچ در زندگی خود راهنمایی گرفته است موفقیتهای بسیاری کسب کرده است.
- لئوناردو دی کاپریو؛
این بازیگر معروف در مورد همکاری با مربی در زندگی خود اعلام کرده است که این امر یک امر خصوصی است؛ اما خبرنگاران و صاحبان عقیده در این باره بیان کردهاند موفقیتهای وی گویای این مسئله است که یک کوچ حرفهای دارد.
- آندره آغاسی؛
آندره آغاسی که برخی او را یک تنیسور امریکایی ایرانی میشناسند اعلام کرده است که موفقیت خود را مدیون کوچ خود میداند. البته منظور از کوچ تنها مربی تنیس او نیست بلکه او از راهنماییهای کوچ در زندگی خود بهره برده است.
او به اجبار پدرش به ورزش تنیس روی آورده بود، به همین دلیل با وجود استعدادی که در این زمینه داشت تلاشی نمیکرد. تا اینکه با ورود یک کوچ حرفهای به زندگیاش توانست رتبه تنیس خود را از 126 به شماره یک جهان تغییر دهد.
کوچینگ از فرهنگ سازی تا مدیران
کوچینگ در کسب و کار، هنری است که متخصصان بسیار ماهر برای سودمندی دقیق و کمک به موفقیت در مشاغل دیگر دست به کار میشوند. فرهنگ سازی در این زمینه در مشاغل از اهمیت ویژهای برخوردار است.
برای ایجاد یک فرهنگ کوچینگ قوی در سازمان خود، باید کارمندان خود را تشویق کنید تا بهطور مداوم در مورد موقعیتهای خود و تیم تأمل کنند. افراد باید با کوچ همکاری کنند تا یک فضای قابلاعتماد و بهبود مداوم ایجاد شود.
یک فرهنگ مربیگری مؤثر، کارکنان یک سازمان را قادر میسازد تا تصمیمگیری هوشمند، بهرهوری و دستیابی به هدف را تسریع بخشند. البته مدیران حرفهای میتوانند مانند یک کوچ رفتار کنند و بهجای اینکه مرتب به کارمندان خود دستور دهند با آنها همراه میشوند.
با توجه به آنچه گفته شد، کارلیب در امر فرهنگ سازی در این زمینه با مقالههای علمی، بسیار میتواند مؤثر باشد. از طرف دیگر کسب و کارها و افراد برای دستیابی به موفقیت، میتوانند به کمک کارلیب از راهنماییهای یک کوچ حرفهای بهره ببرند.
خیلی خوب بود
بی نظیر هستید
حساب توییتری هم دارید؟
بیشتری بنویسین لطفا
مطالب بی نظیر بود
مطلب به درد بخوری بود
مطلب خوبی بود همکار گرامی
علیرضا جان عالی بود
شادکام و سلامت باشید
حرف نداشت👌🏻
ایولا