با شنیدن "هوش هیجانی" شاید ذهنتان به سراغ مکانیزمهای پیچیده مغز برود.! اما واقعیت این است که هوش هیجانی اصلا پیچیده و عجیب نیست؛ اگر میتوانید در اتوبوس یا محیطهای جدید به راحتی با افراد غریبه ارتباط برقرار کنید و طوری گرم بگیرید که انگار سالهاست هم را میشناسید، اگر حرف دیگران را میفهمید، اگر توانایی متقاعد کردن اطرافیانتان را برای انجام کاری به عنوان مثال سینما رفتن دارید و... شما هوش هیجانی بالایی دارید.
در واقع هوش هیجانی به معنای ارتباط شما با دیگران است. نحوه شروع رابطه، مدیریت و پایان دادن به آن، نشان دهنده میزان هوش هیجانی شما است.
حال این سوال پیش میآید که چه ارتباطی بین هوش هیجانی و محیط کار وجود دارد؟ چطور میتوان قبل از استخدام، هوش هیجانی افراد را سنجید؟ برای اینکه به پاسخ همه این سواالات برسید لازم است تا پایان این مقاله همراه ما باشید، اما قبل از هرچیز باید بدانید که هوش هیجانی یا EQ چیست؟
هوش هیجانی (EQ) چیست؟
هوش هیجانی مفهوم روانشناسی جدیدی است که "ادوارد تورندایک" آن را در قرن بیستم معرفی کرد. هوش هیجانی با نامهای مختلف هوش عاطفی یا «EQ» نیز شناخته میشود. ادروارد این هوش را در حوزههای یادگیری و آموزش با نام هوش اجتماعی معرفی کرد.
تعریفی که "ادوارد" از این هوش داشت به این صورت بود: "هوش اجتماعی به معنای درک و مدیریت احساسات برای داشتن رفتار خردمندانه در روابط انسانی است." به عبارت دیگر، هوش اجتماعی را با بیان دیگری این گونه تعریف کرده است: "هوش هیجانی به معنای درک انگیزه رفتارهای خودمان و دیگران است تا از آن در روابط خود بتوانیم استفاده کنیم".
این همان چیزی است که امروزه با نام هوش هیجانی یا هوش عاطفی شناخته میشود. روانشناسان نقش "ادوارد" را در تاریخچه هوش هیجانی نادیده نگرفتهاند و اوایل قرن بیستم را به عنوان تاریخ معرفی آن به جهان دانستهاند. از دید دانشمندان هوش هیجانی تعاریف متفاوتی دارد. اما تمام این تعاریف یک مفهوم را بیان میکنند. در ادامه به بررسی این تعارف از دید "سالووی" و "مایر" و "دانیل گلمن" میپردازیم.
اولین تعریف هوش هیجانی توسط "پیتر سالوی" و "جان مایر" بیان شد: "توانایی نظارت و آنالیز احساسات خود و اطرافیان، تشخیص نوع احساسات و تفکیک آنها و در نهایت استفاده از این اطلاعات به عنوان راهنمایی برای رفتار و تفکر فرد". این تعریف در سال 1990 ارائه شد که به مفهوم و مدل این هوش اشاره دارد، اما "گلمن" این تعریف را تکمیل و به صورت توسعه یافته و کاربردی ارائه داد.
هوش هیجانی از دید دانیل گلمن
تعریف هوش هیجانی که امروزه زیاد میشنویم، همین مفهومی است که توسط "گلمن" ارائه شد. او تقریبا هر آنچه که به عنوان رفتار خوب تلقی میشود را در زیر چتر هوش هیجانی قرار داد: "هوش هیجانی همان تواناییهای خود انگیزشی، پشتکار در شرایط سخت، کنترل رفتاریهای هیجانی و لحظهای، کنترل هیجانات، به تعویق انداختن خواستهها، همدلی، کنترل استرس و امیدواری است."
البته بعد از این تعریف بسیاری به او انتقاد کردند که تمام چالشهای روانشناسی شخصیت و تعریف اخلاق در مسحیت را به عنوان هوش هیجانی مطرح کرده است. بنابراین بعدا تعریفی مختصرتر از آن ارائه کرد: "هوش هیجانی توانایی فرد در درک، شناسایی و کنترل هیجانات در خود و دیگران است".
بعدها "گلمن" در سال 2017 در کتاب "هوش هیجانی روزمره"، پنج مولفه را که تحت عنوان "انواع هوش هیجانی" شناخته میشود را معرفی کرد. در ادامه به توضیح این پنج مولفه میپردازیم.
انواع هوش هیجانی (EQ)
"گلمن" مدلی را ارائه کرده است که پنج حوزه هوش هیجانی را مورد بررسی قرار داده است، که در ادامه در مورد هر یک از این مولفهها بیشتر توضیح دادیم.
- آگاهی از هیجانات و احساسات درونی:
خودآگاهی - مدیریت هیجانات و احساسات:
خود مدیریتی - ایجاد انگیزش درونی
- درک و فهم هیجانات دیگران:
دیگر آگاهی - مدیریت ارتباط با دیگران:
دیگر مدیریتی
1. خودآگاهی
زمانی که فرد به سطح سالم و قابل قبولی از خودآگاهی رسیده باشد، نقاط قوت و ضعف خود را میشناسد و از تاثیر رفتار خود بر روی دیگران مطلع است. از این افراد اگر انتقاد سازنده شود، میتوانند از آن در جهت بهبود رفتار خود استفاده کنند.
برای آنکه بتوان خودآگاهی را در خود تقویت کنید، باید بتوان احساسات خود را درک کنید. از واکنش احساساتی خودتان در شرایط متفاوت آگاه باشید و بتوانید آنها را از هم تفکیک کنید. اگر فرد خودآگاه باشد میتواند احساسات خود و رفتار خود را در مقابله با این حس درک کند. فرد خودآگاه نقاط ضعف و قوت خودش را میشناسد و همیشه با آغوش باز پذیرای تجربیات جدید است. حتی این فرد از واکنش خود نسبت به دیگران نیز درس میگیرد.
به اعتقاد گلمن، فرد خودآگاه، شوخ طبع است و با اعتماد به نفس از تواناییهای خود استفاده میکند. همچنین میداند که دیگران چه برداشتی از رفتار او دارند.
2. خود مدیریتی
بالا بودن هوش هیجانی باعث میشود که فرد بتواند احساسات خود را مدیریت کند و در صورت لزوم، خویشتنداری کند. این افراد میتوانند احساسات خود را به اندازه و به شکل صحیح بروز دهند و هیچگاه آن را سرکوب نمیکنند.
از ویژگیهای این افراد انعطافپذیری سریع در مواجه با تغییرات است. بنابراین از پس شرایط سخت زندگی برمیآیند. گلمن معتقد است که این افراد بسیار هوشیار هستند و رفتار سنجیدهای دارند. علاوهبر این نسبت به رفتارشان در مقابل دیگران بسیار متعهد و مسئولیتپذیر هستند.
3. انگیزه
کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند، خودانگیخته هستند. به عبارت دیگر، خیلی سریع نسبت به مقام و پول برانگیخته نمیشوند. در زمان ناامیدی بسیار انعطافپذیر بوده و با بلند همتی و جاهطلبی خود را از مهلکه نجات میدهند.
افراد با انگیزه بسیار فعال هستند و اهداف بسیار بالایی دارند. همیشه در تلاش هستند که بهترین راه را برای رسیدن به هدف خود بیابند. حس مسئولیتپذیری و تعهد در این افراد باعث میشود که کارها را زودتر از موعد مقرر به اتمام برسانند.
4. همدلی
انسان همدل صاحب دلسوزی و درک طبیعت انسانی است. این همدلی باعث میشود که با انسانهای دیگر به لحاظ احساسی ارتباط برقرار کنند. همین حس همدلی باعث میشود که به دیگران کمک کنند و به نگرانیها و دغدغههای آنها پاسخ دهند.
شرایطی را فرض کنید که میبینید فردی دچار ناامیدی و ناراحتی است. نحوه رفتار خود را در مواجه با این فرد تصور کنید. یا با او محتاطانه صحبت میکنید تا بتوانید دلداریش دهید و یا آنکه درصدد رفع مشکلاتش راهکارهایی به او پیشنهاد میدهید.
هر گونه همدلی میتواند قدرت نفوذ شما در روابط اجتماعی، به خصوص در محیط کار، را تعیین کند. اگر فردی ویژگی همدلی را داشته باشد از این میزان نفوذ آگاه است و میتواند بنا به شرایط از این نیرو استفاده کند و بهترین نتیجه را بگیرد.
5. ارتباطات انسانی
افراد با هوش هیجانی بالا سریع میتوانند با دیگران و هم گروهیهای خود ارتباط برقرار کنند و رابطهای برپایه توافق و اعتماد بسازند. این افراد هیچگاه بر سر قدرت جنگ نمیکنند و زیرآبزنی نمیکنند. بلکه از همکاری با دیگران لذت میبرند و روابط خود را برپایه احترام میسازند.
گوش دادن، مهارت ارتباط کلامی و غیرکلامی، رهبری و پیگیری از مهارتهایی هستند که در ارتباطات انسانی بسیار موثراند. همین مهارتها میتواند باعث ارتباط موثر بین کارمندان و مدیر و همچنین بین خود کارمندان شود.
تا اینجای مقاله با هوش هیجانی ومولفههای آن آشنا شدید. حال اگر برای شما هم سوال پیش آمده که از کجا بفمید کدام یکی از این مولفههای هوش هیجانی در شما قوی تراست و کدام دچار ضعف است؟ و یا حتی میخواهید فردی را استخدام کنید، نگران روحیه کار تیمی و تطبیق پذیری او با محیط کار هستید؛ با ما تا انتهای مقاله همراه باشید تا از تست هوش هیجانی و نحوه سنجش آن آشنا شوید.
بررسی مولفههای تست هوش هیجانی (EQ)
آزمونهای آنلاین هوش هیجانی میتوانند میزان هوش هیجانی فرد را تعیین کنند. تست هوش هیجانی میزان توانایی فرد را در پاسخ به فشارهای محیطی مورد سنجش قرار میدهد.
تست هوش هیجانی کارلیب که توسط تیم متخصص طراحی گردیده است، میتوانند قبل از آنکه فردی را استخدام کنید از میزان هوش هیجانی داوطلب شما را آگاه کند.
این تست به درخواست کارفرمایان از افرادی که رزومه ارسال میکنند گرفته شده و پس از ارزیابی، نتایج تست هوش هیجانی (EQ) در اختیار کارفرما قرار میگیرد در این مرحله، کارفرما بر اساس نتیجه تست EQ و همچنین بررسی همزمان رزومه کارجو، تصمیم میگیرد. در ادامه هر یک از مقیاسهایی که در تست هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفته میشود، میپردازیم.
پنج مولفه "گلمن" در تست هوش هیجانی که توسط تیم کارلیب آماده شده است، به صورت تفکیک شده در دو مولفه فردی و بین فردی، مورد سنجش قرار میگیرد.
الف: مولفه فردی
این مولفه نشاندهنده میزان مهارتها و ظرفیت درونی است که شامل موارد زیر است.
- خودآگاهی هیجانی: فرد از احساسات خودآگاه باشد.
- بیان احساسات: آنقدر عزت نفس داشته باشد که بتواند باورها، افکار و احساسات خود را بیان کند.
- استقلال: بتواند افکار و رفتارهای خود را کنترل و هدایت کند.
- شکوفایی: فرد تواناییهای بالقوه خود را بشناسد و آن توانایی را بالفعل کند و از این تلاش لذت ببرد.
ب: مولفه بین فردی
این مولفه نشاندهنده مهارت بین فردی است که شامل موارد زیر است.
- همدلی: به میزان درک احساسات دیگران و احترام به آنها اشاره دارد.
- مسئولیت پذیری: فرد هنگامی که در یک گروه کار میکند حس سازنده بودن و همکاری را داشته باشد.
- ارتباطات اجتماعی: میزان توانایی در ایجاد ارتباط و حفظ ارتباطات موثر را مشخص میکند. اینکه چه میزان میتواند از طریق محبت کردن و محبت دیدن با سایرین صمیمی شود.
- سازگاری: چه میزان میتواند خودش را با شرایط مسئله ساز تطبیق دهد.
- واقع گرایی: چه میزان هماهنگی میان چیزی که اتفاق افتاده و چیزی که فرد به صورت هیجانی حس کرده است، وجود دارد.
- حل مسئله: چه میزان میتواند مشکلات را تشخیص دهد و راه حل موثر را بیابد.
- تحمل فشار: میزان تحمل شرایط استرسزا را نشان میدهد و اینکه آیا میتواند بدون جا زدن با آن روبرو شود؟
- کنترل عکس العمل: چه میزان میتواند در مقابل یک واقعه ناخوشایند خودش را کنترل کند.
- خوشبینی: میزان دید زیرکانه و مثبت نگری را نشان میدهد؛ حتی در زمان ناخوشایندیهای.
- شادمانی: تعیین میکند که فرد چقدر احساس خوشبختی میکند و از ارتباطات اجتماعی و زندگی خود لذت میبرد.
تمام این مولفهها در تست هوش هیجانی آنلاین مورد بررسی قرار میگیرند. از این طریق میتوان میزان مهارت هوش هیجانی داوطلبان استخدامی را ارزیابی کرد. رفتار داوطلب را در محیط کار میتوان با این اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و بررسی کرد که برای موقعیت شغلی مورد نظر شما مناسب است.
اما ارتباط بین هوش هیجانی و محیط کار چیست؟ چقدر میتواند برروی پیشرفت تیم کاری و شرکت تاثیر بگذارید؟ در ادامه با ما همراه باشید تا از این ارتباط حیاتی آگاه شوید.
ارتباط EQ با محیط کار
"دانیل گلمن" اولین فردی بود که این مفهوم را در عرصه سازمانی مطرح کرد. او که پژوهشگر علوم رفتاری است و نویسنده کتاب "کارکردن به وسیله هوش هیجانی" است، هوش هیجانی را استعداد و مهارتی میداند که تمام تواناییهای فرد را در دایره خود دارد.
به محض معرفی هوش هیجانی در اوایل دهه نود میلادی، صاحبان کسب و کار آن را به نفع خود قبضه کردند. چرا که اگر فرد مدارک تحصیلی بالا و مهارتهای زیادی داشته باشد، اما هوش هیجانی پایینی داشته باشد، نمیتواند سازگاری با محیط کار و همکاران خود داشته باشند.
بنابراین مدیران به دنبال استخدام افرادی هستند که هوش هیجانی بالایی داشته باشند تا بتوانند در گروه به خوبی کار کنند. هرچند که همیشه مقالاتی در مورد ارتقاء هوش هیجانی کارکنان نوشته میشود، اما باز هم مدیران تمایل به استخدام افراد با هوش هیجانی بالایی دارند.
اکنون بگذارید به سراغ این برویم که چطور میتوان در زمان استخدام ویژگیهای هوش هیجانی را در فرد شناسایی کرد و سپس او را استخدام کرد.
استخدام با تست هوش هیجانی
به بهترین کارمندان داخل سازمان خود فکر کنید. چه ویژگی مشترکی در آنها میبینید؟ "تراویس بردبری" گفته است که 90 درصد از بهترین کارمندان با عملکرد بالا، هوش هیجانی بالایی دارند. همین هوش هیجانی 85 درصد از موفقیت آنها را در صنایع مختلف را موجب شده است.
این افراد ویژگیهایی دارند که در سایرین دیده نمیشود. این افراد ویژگیهایی مثل روحیه رهبری، مهارتهای برقراری ارتباط، مهارتهای مردمی، خود مدیریتی، خود انگیزشی و بسیاری ویژگیهای یک کارمند موفق را دارند.
بنابراین زمان استخدام باید سوالات دقیق و اصولی را با ذکاوت در پیش روی کارجو قرار داد تا بتوان مطمئن شد که آیا هر کدام از این ویژگیها را دارد یا خیر. بنابراین باید سناریو این سوالات را با ذکاوت و مهارت طراحی کرد تا از نتیجه آن بتوان مطمین بود.
بررسی هوش هیجانی (EQ) با آزمونهای روانشناسی
با تستهای روانشناسی میتوانید پیشبینی کنید که فرد چه میزان هوش هیجانی دارد. این تستها ویژگیهایی مثل روحیه رهبری، مشارکت تیمی و تعهدات اخلاقی را در فرد میسنجند.
بنابراین این تستهای روانشناسی راهحل عالی برای شناخت کارجویان استخدام هستند. اگر به دنبال استخدام کارمند با سطح بالای هوش هیجانی هستید از این تستها قبل از انتخاب کارجو استفاده کنید. این تستها در عرض بیست دقیقه میتوانند اطلاعات زیادی از روحیات و اخلاق فرد به شما میدهند.
در تست استخدامی با سوالات خلاقانه
برای آنکه مصاحبهای موفق داشته باشید نیاز هست که یک سری تست با سناریوی مشخص طراحی کنید. زمانی که تستها با فکر طراحی شده باشند میتوانید ویژگیهای خود شناسی و ویژگیهای رهبری و کارتیمی او را به درستی پیشبینی کنید.
این تستها باید خلاقانه طراحی شده باشند و سوالاتی از کارجو پرسیده شود که در طول یک روز کاری با آن مواجه میشود. سوالاتی که بتوان بهتر متوجه شد که آیا این کارجو مناسب سازمان شما هست یا خیر.
هوش هیجانی (EQ) کارجویان را بسنجید.!
هر زمان صحبت از استخدام فرد مناسب برای سازمان پیش میآید، باید فاکتور هوش هیجانی را در بالای لیست ویژگیهای کارجوی خوب قرار دهید. هوش هیجانی یک شاخص بسیار مهم در استخدام موفق است.
هرچه وقت بیشتری برای طراحی سوالات خود از کارجو برای پیبردن از میزان هوش هیجانی او صرف کنید، میتوانید استخدام متمایز و موفقتری داشته باشید. بنابراین برای استخدام افراد، هوش هیجانی آنها را بسنجید.!
کارلیب در این فرآیند در کنار شماست. تیم کارلیب با طراحی آزمون هوش هیجانی برای کارجویان شما، میتواند سطح هوش هیجانی داوطلبان را برای شما مشخص کند؛ بدون آنکه نیازی باشد که خودتان دانشی برای طراحی این آزمون داشته باشید. در کارلیب ثبت نام کنید و از آزمونهای استخدامی آنها استفاده کنید.
خیلی مقاله تون خوب بود. هوش هیجانی (EQ) اصلا نمیدونستم چقدر مهمه. کاش تست هوش هیجانی (EQ) میذاشتید که خودمون رو ارزیابی کنیم
این موضوع یکی از موضوعات موردعلاقه منه
Awli bood
چه سایت قشنگی دارین
دفتر مرکزیتون کجا قرار داره
خیلی خوشحالم که هستین
مطالب بی نظیر بود
شماره تماستون برای مشاوره تلفنی چنده
چطوری می تونم باهاتون ارتباط بر قرار کنم
خیلی سایت خوبی دارین
گروه واتساپی هم دارید؟